دوست عزیز به وبلاگ حقیقت ایمان خوش آمدید
امید است که از مطالب موجود در این وبلاگ استفاده بهینه نموده و با نظرات خویش ما را در جهت پیشبرد هر چه بهتر آن یاری نمایید.
این وبلاگ از تمامی مطالب مفید و سودمند شما استقبال میکند. لطفا مطالب خود را به آدرس ایمیل زیر برای ما ارسال نمایید:

hamid.ma66@yahoo.com
۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه
جناب آقاي دكتور كاوند سلام بر بنده گان صالح خداوند باد!
در ابتدا بايد گفت كه واقعا بايد به حال زار دانشگاه هاي ايران گريست كه چون شما كساني در مسند استادي آن قرار گرفته و فرصت يافته اند تا افكار آن چناني خود را به مخاطبانشان به صورت يك جانبه بدون اين كه به ديگران فرصت اظهار نظر بدهند القا ميكنند ولي از جانب ديگر بايد خوشحال بود كه موج بيداري عقلي و مذهبي ايران را فرا گرفته و تاريخ مصرف خرافات در حال انقضاست و ديگر با چرت و پرت نميشود، مردم را به سوي تاريكي بيش از اين كشانيد.
من از شما خواهشندم كه مباحث را به دروغ كش ندهيد يك راست برويد و منطق خود را به شكل خلاصه و جامع و مانع در رد افكار من اگر توانش را داريد مطرح سازيد. به همين سبب من تا به حال كمتر به سراغ مصادر اهل سنت رفته ام و كوشيده ام تا همه حرفها را از كتابهاي مطرح كنم كه شما به آن ايمان داريد، اما شما نيز انصاف را رعايت كنيد و حرف مهمل تحويل مردم ندهيد. اينك موارد قابل توجه در مباحث من و شما :
- من در بارة اعتقاد شما و اسلاف رافضي شما در بارة قرآن به اساس مستندات خودتان و بهترين كتابي كه آن را كتاب شريف كافي! ميدانيد نوشته ام كه در اين كتاب برمبناي تصديق تمام انديشمندان شيعه و سني! آمده است كه: عن ابی عبدالله علیه السلام قال ان القرآن الذی جاء به جبریل الي محمّد صلی الله علیه و سلم سبعة عشر الف آیة. ترجمه:از ابی عبدالله (ع) روایت شده که فرمود: قرآنی که جبریل برای پیامبر آورد هفده هزار آیه داشت. اصول کافی ص 671. شما ميگوييد كافي كه در نزد من است چنين و چنان در آن نوشته شده است و حرفش گرد شده و...! يعني چه؟ چرا شما هم مانند آيت الله صالحي نجف آبادي در كتاب غلو، شهامت نداريد كه بگوييد نصف روايات كافي شريف شما! جعلي است! چون – عذر ميخواهم - در اين كتاب گاهي از زبان خر رافضي هم در اثبات امامت موهوم شما استفاده به عمل آمده است!
اين كه نياز به اين همه طول و تفصيل ندارد، آخر اسلاف شما بيش از دو هزار حديث را در اثبات تحريف قرآن گرد آورده اند! اين چه توجيهي دارد عزيز من ! اين چه جاي دفاع دارد!
_ ديگر اين كه نوشته ايد اهل سنت و جماعت نيز در بارة تعداد آيات قرآن با هم اختلاف دارند ! شما را به خدا كمي فكر كنيد واقعا اين گونه تدليس و تلبيس افكار ديگران خجالت آور است! اين حرف كجا و آن حرف كجا كه ما بسم الله را جز سورة حمد حساب كنيم يا نكنيم !آيا بحث ما اين بود؟! شما حرف از تحريف قرآن و كم و زياد كردن قصدي آيات ميزنيد و آن را به اين مسالة كوچك و بي اهميت مقايسه ميكنيد؟
- واما در بارة مهدي نياز به اين همه اضافه گويي شما نبود . منظور من از مهدي موهوم شماست نه مهدي كه اهل سنت بدان باور دارند! مهدي شما از سلب كسي تولد شده كه او اصلا صاحب فرزندي نبوده است! و اكنون نيز اين امام برتراشيده، يك دم به سرداب است و يك دم از ميان چاه جمكران سر در مي آورد و يك دم در جبهة جنگ با اسپ سفيد ديده ميشود، و فقط عده اي! ميتوانند او را ببينند و با او رابطه برقرار كنند! جناب دكتور! شما را به خدا سوگند لطفا برويد و اسناد مدعيان نيابت و وجود اين امام موهوم خود را مرور كنيد! آن وقت خود اگر طالب حق باشيد بدان ميرسيد! و اين يك موضوع تاريخي كاملا برجسته و آشكار است و دروغگويان و استفاده جويان، چنين دروغ شاخداري را تراشيده اند تا از بن بست امامت جعلي خود نجات يابند و دكان استفاده جوييهاي مالي و جنسي شان معطل و بي مشتري نماند! و گر نه اهل علم در افتضاح اين تئوري شكي ندارند. در اين مورد ميتوانيد به نظرات مهم آقاي احمد الكاتب نويسندة محقق و دانشمند شيعه در كتاب سيرتكامل فكر سياسي شيعه و ديگر آثار مراجعه فرماييد . اگر اين كتاب را به دسترس نداريد لطفا ايمل خود را آشكار كنيد تا آن را به شما ارسال كنم.
و اما نظر اهل سنت و جماعت در بارة مهدي: چنين فردي - اگر ارادة خدا رفته باشد - يك شخصيت مسلماني است كه به عنوان مجدد دين از ميان امت محمدي و از سلالة پاك نبي مكرم اسلام صل الله عليه و آله وسلم - به صورت بسيار طبعي سر بر خواهد آورد و منشاي خيراتي براي مسلمانان و جامعة انساني خواهد گرديد.
اما ايمان به وي از ضروريات دين نيست و امت اسلام براي انجام تكليف خود مانند شيعه در انتظار چنين فردي نميماند، كه با وجود وي دولت عدل استوار شود درغير آن يا بايد دست بالاي دست بگذارد و نظاره گر باشد و يا هم مانند آقاي خميني به بدعتي – البته از نظر شيعه – زشت مانند ايجاد ولايت مطلقة فقيه تن در دهد كه موجب ملامت ساير مجتهدين شيعه را فراهم سازد و به زور سر نيزه كار خود را به پيش ببرد!
از نگاه اهل سنت و جماعت شخصي به نام مهدي اگر آمد، كه خوش مي آيد قدمش بر روي چشمان ماست و سر و جان ما فداي قدوم مباركش، و اما اگر نيامد هم نيامد! ما كار خود را ميكنيم و براساس نظرية شورا براي خود امام تعيين ميكنيم و كار دنياي خود را بر مبناي رهنمايي قرآن و سنت مطهر پيامبر دنبال مي نماييم. تمام حرف همين است و بس!
آن احاديث كه شما اشاره كرديد هيچ يك قطعي الثبوت و متواتر بر اساس ادعاي شما نيستند بلكه از جمله احاديث آحاد به شمار ميروند كه هيچ حكمي بر اساس شان شكل نميگيرد.
آقاي دكتور كاوند! نوشته بوديد كه در تمام مصادر حديثي صحيح اهل سنت از جمله بخاري و مسلم موضوع مهدي آمده است! جالب است كه اولا شما نميدانيد از شش مسند حديثي اهل سنت فقط دو تاي آن صحيح و مسمي به صحيحين اند يكي بخاري و ديگري مسلم ! و ساير كتب اهل سنت به عنوان سنن حديثي اهل سنت شمرده ميشوند نه به عنوان صحيح !
و ثانيا اكنون لطفا شما طوري كه ادعا كرده ايد، احاديث مربوط به مهدي را كه در صحيحين يعني بخاري و مسلم وجود دارند، فقط يك نمونه را براي خواننده گان خود ارائه فرماييد! در حالي كه هرگز چنين كاري كرده نميتوانيد و متاسفانه ادعاي شما دروغي محض است در غير آن اين گوي و اين ميدان بفرماييد!
- متاسفانه اين بخش خيلي خطرناك و قابل تاسف است و شما جسارتي سخت مرتكب شده و در آن بر خلاف صلاحيت علمي و مكانت اجتماعي خويش حكم به تكفير مسلمانان صادر كرده ايد بدون آن كه بدانيد نبي مكرم اسلام ميفرمايد: مَنْ كَفَّرَ أَخَاهُ فَقَدْ بَاءَ بِهَا أَحَدُهُمَا. يعني هركس برادرش را كافر خطاب كرد اين كفر به يكي از آن دو بر ميگردد! شما كه در نوشتة خود سه خليفة راشد اسلام را كافر ميدانيد اكنون به اين سوال ها پاسخ بگوييد:
› اگر آنان كافر بودند چگونه سيدنا علي كرم الله وجه، با كافران بيعت كرد و از امامت الهي خود در برابر كافران اجتناب نمود؟
چرا در عقب كافران نماز خواند و مانند شما مسجد خود را از مسجد كافران جدا نكرد؟
چرا با كافران وصلت كرد يعني دختر خود ام كلثوم را به نكاح سيدنا عمر رضي الله عنه – در آورد!
چرا نامهاي فرزندان خود را به نام آن كافران مسمي ساخت؟! و صد سوال منطقي ديگركه ميشود آن را رديف كرد و من نميدانم واقعا شما نميدانيد و يا خود را به ناداني زده ايد!
مشكل شما اين است كه جنابعالي و اسلاف رافضي تان بر اساس چرت و پرت يعني دروغ هاي كتاب مفتضح و دروغين منتسب به سليم بن قيس، براي خود مذهب ساخته ايد! و هرگز به واقعيات زنده گي اصحاب پيامبر- رضوان الله عليهم اجمعين - نگاهي از روي انصاف نينداخته ايد مگر با كينه جويي مفرطي كه ناشي از ديدگاه دروغين و افراطي و غاليانه و مشركانة شما نسبت به اهل بيت نبي مكرم اسلام – رضوان الله عليهم اجمعين – تحت عنوان محبت اهل بيت ميشود، ديدگاهي كه اگر فقط نظري سطحي به حوادث زمان حضرات عثمان و علي داشته باشيد به خوبي متوجه ميشويد كه توسط عبدالله ابن سباء يهودي به ميان آمد و ترويج شد . آن بحثي كه شما تحت عنوان مقام شامخ ولايت مطلقه مطرح ميكنيد و دوستان شما در نظام به اصطلاح جمهوري اسلامي ايران، آن را تبديل به ولايت مطلقة فقيه كرده اند، در حقيقت طرح توطئه همان يهودي ملعون بود كه اكنون به شما ميراث مانده است!
چون همو بود كه نظرية هاي وصايت و امامت و رجعت و عصمت و غصب و... را به هم بافت و به خورد كساني داد كه از ديروز تا به امروز ميخواهند مذبوحانه قله هاي رفيع و شامخ اسلام را با ناخنك زدن مجروح بسازند!
لطف كنيد به اين آيات مباركه توجه فرماييد:
لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً [الفتح : 18]
يعني خدا از مومنيني كه در زير درخت با تو بيعت كردند راضي شد و آن چه در دل داشتند دانست پس آرامش خود را در قلبهاشان داخل كرد و به آنان فتحي نزديك نصيب نمود.
آيا با خود انديشيده ايد كه ابوبكر و عمر و عثمان كه شما آنها را كافر ميدانيد نيز در همين گروهي داخلند كه در زير درخت با پيامبر بيعت كردند و خدا رضايت خود را از ايشان اعلان نمود و ته قلب شان را خواند! و خدا هرگز از رضايت خود بر نميگردد! و در صورتي كه آنان شايستگي نميداشتند به اين افتخار هرگز نايل نميشدند!! چنان كه اگر الله از اسلام راضي نميشد نميفرمود : و رضيت لكم الاسلام دينا يعني من به اين كه اسلام دين شما باشد راضي شدم و امكان ندارد كه خدا از اين رضايت خود هرگز برگردد! حال چگونه شما جرئت ابراز چنين جسارت بزرگي را در مقابل كساني كرده ايد كه خدا از آنان رضايت صريح خود را ابراز كرده است، مگر اين كه به خدا باور نداشته باشيد و يا از اين ارشاد اطلاع نداشته باشيد!
من در وبلاگ خود در بارة تمام اين موارد، مستدل و خلاصه نظرات حضرت علي و اهل بيت رضي الله عنهم را تحت عناوين مختلف درج كرده ام اگر آنها را بخوانيد متوجه اصل موضوع ميشويد و دو باره ايمان خويش را با گفتن كلمة لااله الا الله محمد الرسول الله تجديد خواهيد فرمود و براي گناهان خود از الله استغفار خواهيد جست.
و حال بسيار خلاصه نظراهل سنت نسبت به اهل بيت پيامبر، صل الله عليه و آله وسلم را به شما تقديم ميكنم:
محبت اهل بيت رسول گرامي اسلام، جزئي از باور هاي ايماني و اعتقادي اهل سنت و جماعت است. اما ما در شان ايشان هرگز غلو نميكنيم و آنان را از حد انساني شان بالا تر نميبريم و به عنوان شخصيتهاي وارسته به ايشان احترام درخور ميگذاريم.
ما اهل سنت و جماعت، آنان ذوات گرامي را معصوم از گناه و خطا نميدانيم و به عنوان انسانهاي استثنايي به ايشان جايگاهي قدسي قايل نيستيم. اين نظر ما در بارة تمام اصحاب پيامبر به شمول حضرات ابوبكر و عمر و عثمان و علي و غيره است كه خدا از همة شان راضي باشد.
ويژه گي خاص آنان مصاحبت با پيامبر بود كه هيچ احدي بدان مقام رسيده نميتواند و شرفي بسيار بلند براي هريك از آنان است اما اين كه ادعا شود آنان از خطا و گناه معصوم بوده اند ادعاي خريف و بيمورد و بي سند است و هيچ كس قادر نيست با سند معتبر چنين وصله اي ناجور را به آنان بچسپاند!
و در مورد مقام حضرت فاطمه الزهرا دخت نبي اكرم رضي الله عنها:
آقاي دكتور! ما اهل سنت بنابر روايات معتبري كه در دست داريم ايشان را ، سيدة نساء اهل الجنه ، يعني ملكة زنان اهل بهشت ميدانيم! اما اين بدان معني نيست كه ايشان اشتباه نكرده باشد!
در مورد فدك ايشان در عهد خلافت صديق، ادعايي كرد كه طرح دعوايش بدان گونه، از خطاي فهم و برداشت ايشان در اين مورد نماينده گي ميكرد! حتما با اين حرف من چشمان شما از حدقه در آمده است! اما توجه داشته باشيد كه چرا فدك را شخص حضرت علي مرتضي، در دوران خلافت خود اگر واقعا حقداراني داشت به آنان مسترد نكرد؟ شما را به خدا فلسفه بافي نكنيد و در عوض كمي سر به جيب تفكر فرو بريد و به حق تمكين نماييد!
نوشته ايد كه بر مبناي حديث هر كس فاطمه را ناراحت كند پيامبر از او ناراحت ميشود و از اين حديث چنين نتيجه گرفته ايد كه چنين شخصي طبعا كافر است لذا نعوذ بالله خلفاي سه گانه راشده كافر اند!
آقاي دكتور گرامي! اين حديث حديثي كاملا صحيح است اما نه با آن طول و تفصيلي كه بدون ارائه سند شما آن را از هرجايي ارائه كرده ايد! وطبعا اگر شما به منابع معتبر اهل سنت مراجعه كنيد در باب مناقب و فضايل اين حديث را مي يابيد متن حديث در صحيح مسلم چنين است :
4483 - حَدَّثَنِي أَبُو مَعْمَرٍ إِسْمَعِيلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْهُذَلِيُّ حَدَّثَنَا سُفْيَانُ عَنْ عَمْرٍو عَنْ ابْنِ أَبِي مُلَيْكَةَ عَنْ الْمِسْوَرِ بْنِ مَخْرَمَةَ قَالَ
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْذِينِي مَا آذَاهَا» اما توجه داشته باشيد كه اين حديث را پيامبر در چه حالتي فرموده اند! چرا فكر نميكنيد؟ و در حقيقت با اينگونه خدنگها شما دانسته و يا ندانسته بر فرق اعتقادات خود يك سر ميكوبيد.
ميدانيد كه اين حديث را زماني نبي اكرم فرمودند كه قرار بود حضرت علي با دختر ابوجهل ازدواج كند و از اين موضوع حضرت نبي اكرم ناراحت شدند و فرمودند در يك خانه دختر رسول الله و دختر عدو الله جمع شده نميتواند ... و در نتيجه اين حديث گفته شد كه فاطمه پارة تن من است هر كه او را بيازارد مرا آزده است و حضرت علي از اين كار انصراف داد.
ميدانيم كه موضوع فدك در زمان رسول الله انجام نشده بود كه پيامبر بگويد ابوبكر فاطمه را ناراحت كرد!
و اگر موضوع ناراحتي فاطمه آن هم به هر شكلي كه باشد چه به حق و چه به ناحق! اين قدر مهم است كه انسان را از اسلام خارج ميكند، برمبناي استدلال سخيف شما بايد اولين كافر نعوذ بالله حضرت علي باشد! شما ميدانيد كه كنية ابوتراب چرا به حضرت علي داده شد كه حضرت علي بسيار از اين لقب خوشش نيز مي آمد.
اين موضوع نيز از آن جا سرچشمه ميگيرد كه ميان حضرت علي و حضرت فاطمه بر اساس پيش آمدهاي خانواده گي كه در همه جا معمول است بگو مگويي ايجاد شد و حضرت علي ناراحت از خانه بيرون شد و آمد در داخل مسجد النبي بالاي خاكها به خواب رفت.
پيامبر وقتي به خانه علي آمده و سراغ ايشان را از فاطمه گرفت ايشان گفت كه ميان من و او گفتگويي شد و او ازخانه ناراحت بيرون رفت. پيامبر به مسجد آمده و در حالي كه خاك را از بدن علي پاك ميكرد گفت : قم يا ابوتراب! يعني اي پدر خاك برخيز!
خوب اينها نمونه هاي است كه ميان اين دو تن به صورت طبعي ناراحتي هاي را نشان ميدهد ، حالا بايد نعوذ بالله كسي مانند شما كه مع الاسف كتاب هم مينويسد، كتاب بنويسد و حكم تكفير صادر كند؟ در حالي كه نميداند با چنين خزعبلاتي خودش را از دايرة اسلام بيرون كرده است؟
آقاي دكتور آن كتابي را كه براي خوشخدمتي و خودنمايي و امتياز طلبي، نوشته ايد اگر چنين كفرياتي در آن درج است، با بنزين آغشته كرده و آتش بزن و گرنه در آتشي مخلد خواهي شد كه هر چه داد و فرياد بزني كسي به دادت نرسد؟
و در اخير به گفتة شاعر: من هر چه شرط بلاغ است با تو ميگويم / تو خواه از سخنم پند گير و خواه ملال
در ضمن زين پس استناد شما بايد يا به آيات متبركة قرآن باشد، چون شما خود را به آن مومن نشان ميدهيد و يا كتاب هاي صحيح و شناخته شدة اهل سنت و جماعت مانند صحيحين و يا چهار مسند حديثي ديگر، هر كتابي را نميشود به نام اهل سنت به ديگران قالب كرد مخصوصا در مجال عقيده حتما بايد قرآن و سند صحيح آن را همراهي كند و من نيز هميشه از مصادر درجه اول شما استفاده ميكنم .
مدير وبلاگ حقيقت ايمان



10 نظرات:

JMA007 گفت...

با سلام و ادب و احترام حضور مدیر و دست اندرکاران وبلاگ وزین و مفید حقیقت ایمان که واقعا به بیان حقیقت ایمان و افشای دروغپردازان پرداخته و همجنین با عرض ادب حضور خوانندگان محترم این وبلاگ.
من نمیدانم که دکتر کاوند کی و جه کاره هست اما واقعا جای تأسف و تأثیر بسیار عمیق هست که ایشان با وصف دکتر بودن و ظاهرا استادی در دانشگاه باز هم به جای تحقیق و تفحص که لازمه یک انسان اندیشمند و تحصیلکرده میباشد به دروغ پردازی و خدعه متمسک میشوند و از شما مسئولین و به ویژه مدیر این وبلاگ کمال سپاس و امتنان را دارم که به افشاگری جهره واقعی روافض پرداخته و تمام نقشه های شوم و افکار پلید آنانرا بر ملا کرده اید حتما پاداش و اجر شما در پیشگاه خدا محفوظ خواهد بود

جواد حميد گفت...

برادر گرامي السلام عليكم و رحمة الله و بركاته!
با تشكر از تشريف آوري شما به اين وبلاگ ان شاءالله كه شما هم در كار تان موفق و مويد باشيد و بتوانيد فرياد رسايي را براي دفاع از كيان ارزشهاي اسلامي امت در آسمان رسانه هاي دنيا بلند نماييد .
به آدرس اين فرد و همچنين مطلب او ميتوانيد از طريق مطلب غدير خم كه درج وبلاگ حقيقت ايمان است در قسمت نظرات ، با كليك روي نام دكتور عليرضا كاوند دست يابيد. ايشان آن جانظري ارائه كرده است .
خدا حافظ تان سيروا علي بركت الله

محصنه مومن گفت...

با سلام و عرض درود به محضر مدير دانشمند وبلاگ وزين حقيقت ايمان !
برادر گرامي اگر نظرات آن ملعون را منتشر كنيد بسيار خوب است .

جواد حميد گفت...

خواهر گرامي معصومه السلام عليكم.
خواهر محترم نظر دكتور كاوند را پخش كرديم اما من از شما خواهش ميكنم كه هيچگاهي لعنت كننده نباشيد چرا كه ما مسلمانيم و پيامبر ما ميفرمايند : ليس المومن بالطعان و لاالعان و لاالفاحش ولاالبذي. مومن طعنه زننده، لعنت كننده، فحش گوينده و بدكردار نيست . بايد ميان ما وديگران فرق باشد. سلامت باشيد مدير وبلاگ

كاظم گفت...

خداييش پاسخ شما بسيار متينه! من الان موندم دوست ما آقاي دكتورچه پاسخي به شما ميخواد بده .
والله من خودم تا به حال شيعه و اتفاقا خانواده هم خيلي مذهبي هستند اما من الان تو فكرآينده خودم كه آيا ميتونم بازم شيعه باقي بمونم يانه!بيشتر منتظر ميمونم تاببينم عاقبت اين گفتگو به كجا ميرسه . برام دعا كنيد.

ناشناس گفت...

استاد عالي قدر!
بااين پاسخ كفر شكني كه شما به آن رافضي ارايه كرده ايد فكر نميكنم ديگر سر بگيرد.هههههه.

جواد حميد گفت...

برادر گرامي كاظم جان !
شما لطفا خود را ناراحت نسازيد و شيعه هم بمانيد اما شيعة اصيل به معني پيرو واقعي سيدنا حضرت علي كرم الله وجه . و مانند ما شويد و از خرافات و بدعات و شركيات و كفريات خود را دور بسازيد . مشكلي در شيعه بودن شما نيست . موفق باشيد.
جواد حميد مدير وبلاگ حقيقت ايمان

جواد حميد گفت...

برادر محترم ناشناس !
هدف ما غالب شدن در مباحثه نيست بل رسيدن به حقيقت ايمان است.
پاسخ را از جانب دكتور دريافت كردم و پاسخ آن را نيز نوشتم. شما لطف كنيد در اين باره نظرات خود را به صورت علمي براي ما بنويسيد. تا در پروسة رسيدن به حقيقت ايمان ما را همكاري كرده باشيد.

عبد الوهاب گفت...

نظرات شما ارزش علمی ندارد و چندان به کار اثبات مذهب حقه سلفیه نمی آید.

ناشناس گفت...

عرض سلام واحترامات خدمت اقاي "حميد" وديگرنظردهندگان محترم . جوابات اقاي حميد واقعا دندان شكن بود اگر طرفش يكباروجدانش را قاضي نمايدميداند كه همه دلايل همه موضوعات ازروي اسناد ميباشد وكسي هم بنام عبدالوهاب خواسته اظهار وجود كند ومن بجواب اين اقاي محترم عبدالوهاب فقط همان گپي را كه مردم ميگويند كه اگر به .... بي ننگ منار را هم داخل كني ميگويد اينكه چيزي نيست سايبان سر است . وبه اين اقا زاده هم هرقدر كه دليل بگويي جوابش اينست كه اين ها علمي نيست وفلان وفلان