دوست عزیز به وبلاگ حقیقت ایمان خوش آمدید
امید است که از مطالب موجود در این وبلاگ استفاده بهینه نموده و با نظرات خویش ما را در جهت پیشبرد هر چه بهتر آن یاری نمایید.
این وبلاگ از تمامی مطالب مفید و سودمند شما استقبال میکند. لطفا مطالب خود را به آدرس ایمیل زیر برای ما ارسال نمایید:

hamid.ma66@yahoo.com
۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه
از زمان حملة سپاه چنگيز در كشور ما، قرنها ميگذرد، مردم كشور ما هر چند آن داغهاي عميق را كه از اثر جنايات سپاهيان دژخيم چنگيزي به ميان آمده بود تا حدي فراموش كرده اند، اما گاه و بيگاه تا كنون نيز آن داغهاي تيره، توسط بازمانده گان وحشي سپاه مغول كه در كشور ما جا خشك كردند و اين سرزمين را براي خود ماوا و منزل گرفتند، با اعمال ددمنشيها و جنايات مختلف درحق مردم مظلوم اين سرزمين دو باره تازه ميشود و مصيبتهاي توسط اين و حشيان بر ملت ما تحميل ميگردد.
منظور ما از اين مردم اقوام هزاره اند كه متاسفانه برمبناي همان مثال قديمي هرگز در طول اين زمانهاي طولاني براي مردم افغانستان ايل نشدند و با مردم اين ديار احساس خودماني و يگانگي نكردند بلكه هميش در طول تاريخ ، خود را به عنوان تافتة جدا بافته در جنب اين ملت مطرح كردند و در اين راه از هيچ نوع جنايتي از جمله خود فروختگي به بيگانگان نيز دريغ نورزيدند.
به صورت معمول اكثريت هزاره هاي افغانستان، با مردم اين كشور در دو وضعيت سري به نشانة موافقت جنبانيده اند، : يكي آن گاه كه زور و مشتي پولادين بالاي سرشان در حال فرود آمدن بوده و ديگر زماني كه ، مصالح و منافع قومي شان در زمينه ايجاب همراهي را مينموده است.
و اما اكنون در اين مقطع تاريخ، فساد اين قوم به علت برهم خوردن نظم اجتماعي در كشور ما و هجوم پي هم نيروهاي خارجي و استعماري، چندين برابر گشته است، چرا كه اينان در حالي كه مردم افغانستان در طول سي سال گذشته مصروف طرد دخالت خارجي از كشور خود بودند، با حمايت و پشتيباني مستقيم دولت رافضي ايران، به تقويت بنيه هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي و نظامي خود پرداختند و خود را از هر جهت براي گرفتن انتقام از ملت افغانستان آماده نمودند و خاصتا بعد از تجاوز صليبيها تحت رهبري امريكا به افغانستان و اشغال كشور، هزاره ها با همراهي با جريان اشغال توانستند امتيازات فوق العادة را به دست آورده و در جهت فساد پراكني و حتي اجراي برنامه هاي مفسدانة غرب براي متلاشي ساختن وحدت ملي و از ميان بردن ارزشهاي اصولي ملت افغانستان خود را بيش از بيش آماده كنند و دست به اعمال خطرناكي نيز در جهت تعميل آن بزنند.
به صورت كلي اگر خواسته باشيم فساد قوم هزاره را در نظر بگيريم در چند بخش ميتوان آن را دسته بندي كرد:
اول فساد مذهبي:
به جز تعداد كمي از قوم هزاره، كه در مسير هدايت قرار گرفته و آدم شدند، اكثر اينان كساني هستند كه متعلق به تفكر رافضي شيعي آن هم از نوع بسيار غاليانه و مزخرف آن هستند به گونه اي كه گروه هاي كه حضرت علي را خدا ميپندارند، در افغانستان فقط در ميان همين قوم وجود دارند و بس!
اين موضوع يكي از جمله مواردي است كه هيچگاهي هزاره ها با اكثريت ملت افغانستان كه اهل سنت و جماعت هستند نتوانند يك جا شوند بلكه نگاهي به تاريخ به ما نشان ميدهد كه در بسياري از مواقع اين تعلق مذهبي موجب شده است تا اين قوم به سمت ايران متمايل بوده و چون آلتي در دستان متجاوزان ايراني به سرزمين ما قرار داشته باشند!
متاسفانه انقلاب ايران به رهبري خميني و تجاوز روسها به افغانستان، فرصت بسيار مناسبي را هم در اختيار ايران براي تربيت عناصر نفوذي به داخل كشور ما با استفاده از قوت هزاره ايجاد كرد و هم براي هزاره تا بتوانند پايگاه هاي مذهبي خود را به هر گونه ممكن، در كنار ديگر پايگاه هاي خود، در داخل افغانستان تقويت و مستحكم سازند .
اين استحكام پايگاه مذهبي هزاره، طوري كه ديديم بعد از پيروزي مجاهدين افغانستان، تبديل به بزرگترين چالش پيش روي مجاهدين قرارگرفت به گونة كه ملت افغانستان يك بار ديگر در تاريخ خود مجبور شد كه در مقابل تفنگ آمادة به شليك هزاره ، سينه سپركند تا بتوانند آرامش و امنيت و قانون را در كشور خود تامين نمايد، همان آرامشي كه هزاره مدعي بود بايد با ديوار كردن ولايات و تقسيم ارضي كشور بر مبناي تمركز قوم هزاره و تام الاختيار بودن هزاره در آن و بلكه اشتراك در ديگر حوزه هاي قدرت، بايد به ميان آيد! و برهمين اساس بود كه ديديم، چه شد و اين مفسده، چقدر قرباني جاني و مالي را بر گردة ملت افغانستان تحميل كرد تا توانست آن را مهار كند و از فساد هزاره جلوگيري به عمل آورد.
مع الاسف با تجاوز صليبيها به كشور، بار ديگر افسار اين وحشيان از دست ملت افغانستان خطا خورد و اينك بار ديگر ملت ما در برابر چالش بزرگ مذهبي از ناحيه اين قوم قرار گرفته است كه مهار و از ميان بردن فساد آن طبعا با مشكلات فراواني براي مردم ما در آينده بعد از شكست نيرو هاي خارجي از كشور، همراه خواهد بود.
فساد اخلاقي:
فساد مذهبي جامعة هزاره را به فساد ديگري كه فساد اخلاقي است كشانيده و اين كار از چند جهت صورت ميگيرد :
از جهت تعلق مذهبي و از جهت عدم تعلق مذهبي و يا هم مجبوريتهاي اقتصادي!
نگاهي به وضعيت شهر هاي بزرگ كشور، ما را متوجه اين حقيقت ميسازد كه في الحال اشاعة فساد اخلاقي و بي بند و باري فرهنگي، اكثرا توسط زنان هزاره انجام ميشود! دختران هزاره اكنون در هر كجاي اين كشور، در بازار ها، فروشگاه ها، ادارات دولتي و ... با رويهاي باز و آرايش كرده، با طنازي و عشوه گري منتظر شكار مشتريان خود هستند!
اين فساد اخلاقي، طوري كه گفتيم ميتواند ريشه در بي بند و باري مذهبي و يا هم مجبوريتهاي اقتصادي داشته كم و بيش داشته باشد، يعني اكثر اين مردم از خرافات مذهبي كه در كيش شان موجود است دل شان به تنگ آمده و از يك افراط مذهبي به افراطي ديگركه افراط اخلاقي باشد كشيده شده اند و اكنون قيد همه چيز را زده و فقط به كام جويي مي پردازند!
اما جالب تر آن گاست كه بدانيم، قسمت اعظم اين فساد پيشگي اخلاقي، ريشه در تعلق و تعليمات مذهبي اين گروه دارد ، يعني هزاره هاي متعلق به فكر رافضي غالي، چنين مي پندارند كه امام زمان! وقتي ظهور ميكند كه عالم را فساد گرفته باشد، در چنين حالتي براي جلو انداختن ظهور امام خود، اينها بهترين عبادت را اشاعة فساد اخلاقي در جامعه مخصوصا در ميان اهل سنت و جماعت مي پندارند، لهذا زنان خود را آرايش ميكنند و در بازار ها ميگردانند و مردم را به زنا ترغيب و تشويق ميكنند تا از اين طريق هم استفاده مادي بنمايند و هم بنيان هاي اخلاقي جامعه اهل سنت را متلاشي كرده و قوت شان را از آنان بستانند و هم به مزد اخروي برسند و زمينة ظهور امام خود را هر چه زود تر فراهم كرده باشند. طوري كه نويسندة اين سطور در حد كمي معلومات دارد اينها به گروه هاي به نام حجتيه متعلق اند كه مركز اصلي شان در ايران است و گفته ميشود كه احمدي نژاد نيز از همين گروه است و آيت الله يزدي در راس شان قرار دارد.
فساد اجتماعي :
اين دو فسادي را كه ذكر كرديم با توجه به رشد جمعيتي قابل توجه اين قوم، حتما به يك فساد گستردة اجتماعي در افغانستان منجر خواهد شد كه زمينه ساز اصلي آن وجود عناصر بدتربيتي از قوم هزاره ميباشد.
در نظر بگيريد كه هم اكنون در تمامي رده هاي اجتماعي به صورت قصدي، حضور اين مليت را به حدي پررنگ كرده اند كه هيچ جايي نميتوان سراغ گرفت كه عنصر هزاره در آن حضور نداشته باشد! رژيم رافضي ايران به عنوان متخصص يكسر افراد بيسوادي از اينها را به درجه هاي ماستري و حتي دكتورا، با كاغذ هاي جعلي به افغانستان صادر ميكند. يكي از اينها به لباس روحانيت ملبس است ديگري به لباس متخصص! اين گونه افراد بر اساس زد و بند هاي سياسي ميان امريكا و ايران، در حال جابه جايي در سطوح مختلف در كشور ما اند و حتي موسسات خارجي نيز در قسمت جابجايي اينها در حال فعاليت اند، اردو و پليس نامنهاد دولت صليبي اكنون از وجود زنان و مردان هزاره پر است چنان كه در رده هاي مختلف وزارت ها نيز بزرگان اين قوم اكنون در تحت حمايت خارجيها لم داده اند و پستهاي كليدي زياد تري هم ميخواهند! هم اكنون وزارت تحصيلات عالي را به عنوان كليدي ترين وزارت خانه كشور، در چنبرة خود گرفته اند و دولت صليبي كرزي نيز، يكسر وزير شيعة كه بتواند در راستاي تعميل و تحقق اهداف شان در افغانستان از طريق اين وزارت كار كند پافشاري ميكند و خلاصه جايي و يا ادارة را نميتوان يافت كه در آن هزاره اي را معرفي نكرده باشند!
نمونه فساد اجتماعيي كه از اين گونه افزون طلبيها ميخيزد را ما در برخوردهاي كنوني اين قوم با ملت افغانستان ميتوانيم مشاهده كنيم، از برخورد با كوچيهاي مظلومي كه در طول اين مدت از افغانستان آواره شده بودند اما اكنون كه برميگردند ميبينند تمام جايداد شان در صفحات شمال و غرب و مركزي، توسط هزاره ها غصب شده و جالبتر كه توسط رئوس باندهاي شان مانند خليلي و محقق و مزاري و انوري و ... سند جعلي دولتي نيز به آنان داده شده است؛ تا بيشرمي و چشم پاره گي آن زن هزاره در داخل پارلمان و حمله به جان نمايندة مردم! و تا جا به جايي واسكان قصدي هزاره ها در ولايات مهمي چون هرات و كابل و مزار و فراه و نيمروز و... و همچنين اعمار صد ها تكيه و مراكز، فرهنگي و رسانه اي صوتي و تصويري و مطبوعاتي و غيره كه همه و همه نشان دهندة مشتي نمونه از خروار آن فساد بزرگ اجتماعي است كه ملت افغانستان بايد براي جبران آن بار ديگر قرباني هاي بيشماري را تقديم نمايد.
با اين حال چه ميشودكرد؟
واضح است در حالتي كه كشور در گدودي مطلق امروزي فرو رفته است كار از مردم كاري ساخته نيست ، به جز اينكه:
› مردم افغانستان هوشيار باشند و عجالتا به هزاره ها زمين نفروشند و از فروش جايداد هاي خود در برابر پيشنهاد هاي خاينانه هزاره كه به حمايت مستقيم ايران صورت ميگيرد مقاومت كنند!
› در معاملات اقتصادي، متوجه باشند كه وارد هيچ نوع معامله با هزاره تا وقتي كه خيلي مجبور نميشوند نگردند.
› خطر هزاره را به سايرين گوشزد كنند تا در مرحلة بعدي همه آمادة دفع و طرد آن با جديت باشند.
› نماينده گاني كه اكنون در پارلمان هستند بايد جلو توزيع تبديلي تذكره هاي تابعيت از اين منطقه به منطقه ديگر توسط هزاره ها را بگيرند. و نگذارند اينان به هدف شوم خود كه عبارت از جابه جايي در ولايات ديگر است برسند!
و نكتة مهمي كه بايد خود هزاره ها به آن توجه نمايند:
› بزرگان هزاره اگر شعور داشته باشند، و خواهان زنده گي مسالمت آميز در كنار مردم اين سرزمين هستند، بايد از امتياز طلبي دست بردارند و به فكر اصلاح افكار و عقايد خود باشند و بدانند كه به هر سطحي برسند كار شان در اين كشور باد
در هاون كوفتن است و ملت افغانستان با هر قيمتي كه باشد چون گذشته! به ايشان اجازه نميدهند كه فساد افگني شان همچنان ادامه داشته باشد اما آنها با اين گونه اعمال فقط كمي كار را بر ديگران مشكل ميسازند در حالي كه هزاران مرتبه وضعيت برخود شان مشكل تر از گذشته خواهد شد!
در پايان اين مقاله بايد خاطر نشان ساخت كه اصل مشكل مردم افغانستان با جمعيت هزاره از بابت اين فساد است وگرنه با تيب و شكل و قوم هزاره كسي مشكلي ندارد، در گذشته يعني در زمان حكومت عبدالرحمن خان نيز كه شاهد برخورد منطقي و معقول وي با اين مردم بوديم وضعيت چنين بوده است و آن شاه با درايت ، به همين لحاظ بود كه با اين مردم چنان برخورد سخت نمود و اگر اينان مانند ساير مليتها به زنده گي عادي خود در كشور مصروف ميبودند و براي ترويج فساد به فعاليت نمي پرداختند هيچ گاهي چنان برخوردي با آنان صورت نميگرفت. وضعيت آيندة افغانستان نيز چنان است كه بوده ، اين مردم راهي به جز اصلاح ندارند در غير آن اگر به اين فساد پيشگي خواسته باشند ادامه بدهند هيچ چيزي به آنان نفع نميرسانند و متيقن باشند در اين بازي باز هم چون گذشته - ان شاءالله - بازنده مطلق خواهند بود!





0 نظرات: