دوست عزیز به وبلاگ حقیقت ایمان خوش آمدید
امید است که از مطالب موجود در این وبلاگ استفاده بهینه نموده و با نظرات خویش ما را در جهت پیشبرد هر چه بهتر آن یاری نمایید.
این وبلاگ از تمامی مطالب مفید و سودمند شما استقبال میکند. لطفا مطالب خود را به آدرس ایمیل زیر برای ما ارسال نمایید:

hamid.ma66@yahoo.com
۱۳۸۹ مرداد ۲۷, چهارشنبه
« آنگاه که رسول الله ـ صل الله علیه وسلم ـ به قعدة نماز مینشستند، دعا میکردند (تشهد میخواندند) و دست راست بر ران راست و دست چپ بر ران چپ قرار میدادند و با انگشت سبابه اشاره میکردند بدان گونه که شست خویش برانگشت وسطی مینهادند .... » امام مسلم , مشکوة المصابیح ، باب تشهد ، صفحه 85
موضوع اشاره با انگشت سبابة دست راست هنگام خواندن تشهد در نماز از موضوعات مهمی است که متاسفانه مورد بی توجهی عده یی از مسلمانان نمازگزار در کشور ما قرار گرفته است . به علت اهمیت موضوع تحقیق لازم در این باره در هرات معاصر توسط یکتن از متخصصان وعلمای شهیر دینی به نام ( مولانا فقیر احمد عاجز) در کتابی تحت عنوان «مفتاح البشاره لاهل الاشاره» براساس حدیث و دیدگاه علما و مذهب حنفی صورت گرفته و به طبع رسیده است که تیمنا از این کتاب اقتباسی اندک در حد وضوح مساله به عمل آمده و خدمت خواننده گان این مطلب تقدیم میشود ـ ان شاءالله ـ که بتواند اهمیت و ارزش این عمل سنت را برجسته ساخته و ابهامات موجود در این باره را رفع نماید.
در کتاب فوق الذکر در صفحات 22 الی 40 حدود چهل حدیث و اثر معتبر از جناب رسول اکرم اصحاب و یاران شان در مورد اشاره هنگام تشهد تذکر یافته و به تعقیب آن در صفحه های 41 تا 42 چنین نگاشته شده است : « بدان که اشاره سبابه در نماز به احادیث صحیح زیادی از 25 و یا 26 تن اصحاب النبی ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ با اسانید متعدد به ثبوت رسیده که بعضی از این احادیث در صحیح مسلم و قسمتی به شرط مسلم و تعدادی هم به شرط غیر مسلم و بعضی نیز به شرط حدیث حسن روایت شده است که البته این تعداد احادیث به جز آثار صحابه ، تابعین و تبع تابعین میباشد (مکتوبات شاه فقیر الله صاحب صفحه 33 ).»
در صفحه 54 کتاب مولانا عاجز چنین آمده است : « علامه ابوالحسنات عبدالحی لکهنوی ـ امام احناف در زمان خود ـ گفته است : این را به خاطر بسپار چرا که از حوادث دلخراش این زمان است و ما سخن را در این راستا به درازا کشاندیم و حق مطلب را پوره ادا کردیم به خاطر دفع گمان آن عده عوامیکه اشاره را مکروه میگویند و به جهت ریشه کن کردن فکر خواصی که عوام گونه اندیشیده میگویند: (فتوی به عدم اشاره است ) چنان که اشخاص جسوری این فتوی را داده اند و ما به نزد الله ـ جل شانه ـ شکایت میکنیم از کسانیکه گمان میکنند از فضلای زمان خویش اند و به مسایلی فتوی میدهند که نمیدانند و به علم خویش هم عمل نمیکنند ، نظر شان از عبارات فتوی دهنده گان تجاوز نمیکند و مانند پرنده صحرایی در صحرا ها سرگردان هستند.
اما باید دانست که مدار عبرت به چیزی است که از جناب رسول الله ـ صل الله علیه وآله وسلم ـ ثابت شده باشد اگر چه بر مخالفت آن جمعی اتفاق نظر داشته باشند، چرا که قیل و قال اعتباری نداشته و اهمیت به مسایلی داده میشود که دلایل اثبات آن تحقیق شده باشد. کسانی به قیل و قال ارزش قایل اند که حق را به رجال میشناسند . لهذا بر مفتی ضرور است به چیزی فتوا دهد که از ائمة دین به صورت ثابت و موافق با حق بیان شده باشد و خصوصا زمانی که تایید محققین امت همراه با تمجید باشد به چیز های فتوای ندهد که در کتابهای مفتیانی نقل شده باشد که مثل صحرا خشک و بی آب وعلف اند این چنین فتوی را کسانی میدهند که خواب رفته باشند و یا در شروع خواب رفتگی قرار داشته باشند. (سعایه ، جلد اول ، صفحه 222) »
در صفحه های 64 و 65 کتاب مفتاح البشاره چنین نگاشته شده است : « و همچنان امام و عارف ربانی، مفسر، محدث ، فقیه و متبحر در علم عقاید وحدیث شیخ علی قاری هروی مکی ـ رحمة الله علیه ـ در رسالة ( تزیین العباره لتحسین الاشاره) بعد از ذکر روایاتیکه دلالت بر سنت بودن اشاره میکند اظهار میدارد که او به موردیکه صحابه کرام و علمای سلف در باره اشاره و یا عدم جواز اشاره خلافی داشته باشند بر نخورده است! بلکه امام اعظم ما ابوحنیفه و دو یار شان و نیز امام مالک و امام شافعی و امام احمد حنبل و سایر علمای امصار و اعصار ـ رحمة الله علیهم اجمعین ـ آن را تایید نمودند و مشایخ متقدمین و متاخرین ما آن را به صورت واضح تذکر داده اند، پس اعتنا به این که بعضی مردم ... خراسان و هند (کسانیکه تقلید بر آنان غلبه نموده و تحقیق و تایید قول حق نصیب شان نشده ) آن را ترک نمودند، نمیشود و امام محمد شیبانی که در کتاب موطای خویش حدیثی را در مورد بیان کرده، بعدا گفته است: ما اقتدا به روش جناب رسول الله میکنیم و علامه شمنی در شرح نقایه از امام ابویوسف نقل میکند که نماز گذار دو انگشت خود را جمع کرده و انگشت وسطی را با شصت حلقه نماید و اشاره کند .
... ابوالحسنات رحمة الله علیه ـ در مقدمه عمدة الروایه صفحه 14 تذکر داده است که در رساله تزیین العباره از امام علی قاری هروی در باره این گفته کتاب خلاصه کیدانی که نوشته است : (دهم محرمات نماز اشاره به سبابه است، مثل اهل حدیث ! ) آمده است : سخنی عجیب و غریب و خطا و جرمی بزرگ مرتکب شده است ، چرا که جهل به قواعد اصول و مراتب فروع در نقل مسائل در آن به چشم میخورد، و اگر حسن ظن به صاحب کیدانی نداشته باشیم و به همین خاطر به تاویل سخنش نپردازیم، یقینا کفرش واضح و ارتدادش صحیح دانسته میشود! آیا برای مومنی مجاز است چیزی را که از فعل پیامبر (نزدیک به حد تواتر) ثابت شده است و آن چه را که عامه علما (بزرگان از بزرگان) جواز دادند، حرام بداند؟! در حالیکه امام اعظم ما ابوحنیفه ـ رحمة الله علیه ـ میفرماید: مجاز نیست که کسی قول ما را سند بگیرد آنگاه که ماخذ آن را از کتاب الله و سنت و اجماع امت و قیاس جلی نداند!
وقتی که این را دانستی پس بدان، اگر در مورد، نصی از امام هم نباشد بر علمای که پیرو امام هستند لازم است به چیزی عمل کنند که از رسول الله ـ صل الله علیه وسلم ـ به صحت رسیده باشد و همچنان اگر از امام نفی اشارت و از صاحب بشارت جناب رسول الله ـ صل الله علیه وسلم ـ اثبات آن به صحت رسیده باشد، تردیدی نیست که آنچه ثابت و مستند به رسول الله باشد ترجیح دارد در حالیکه آنچه از امام ـ رحمة الله علیه ـ در مورد اشاره به صراحت نقل شده به آنچه از رسول الله با اسناد صحیح ثابت شده مطابقت دارد، پس کسی که انصاف داشته باشد میداند که این اشاره، راه اهل دین از سلف وخلف میباشد وکسیکه از این راه عدول کند هلاک میشود چون متصف به ستیزه جویی و کبر میباشد، اگر چه این شخص به نزد مردم بزرگ جلوه کند! »
جناب مولانا صاحب عاجز در صفحه 103 کتاب چنین نگاشته است :« بدان که اختلاف بین احناف در مورد اشاره به اول قرن چهارم بروز نموده است و سبب آن سه علت بوده است :
اول : سکوت ائمه ما در باره ذکر اشاره در کتب ظاهر الروایه چنانکه امام ابن عبدالبر وغیر ایشان از محقیقن این مطلب را تصریح کرده اند.
دوم : به احتمالی عدم رسیدن احادیث صحیح اشاره به بعضی بزرگان هند و ماوراالنهر.
سوم: غلبه روح تقلید بر مقلدین و اکتفای شان به اقوال علما بدون تطبیق بر کتاب و سنت و بدون رعایت اصول و منابع، چنان که این موضوع را محقق علی قاری و ابو الحسنات لکهنوی تصریح داشته اند .»
در ختم کتاب مطالبی ذیل عنوان (طریق اشاره در مذهب حنفی ) چنین تذکر رفته است :
«به تلفظ، لااله، انگشت سبابه را بالا کند و به گفتن، الا الله، پایین نماید. »
آخرین عنوان کتاب در مورد فضایل اشاره است که چنین بیان شده است :
« بدان که اشاره در نماز سنت موکده است و فضایل زیاد دارد از آن جمله :
ـ در حدیث آمده است که اشاره ده ثواب دارد.
ـ در اشاره توحید که راس عبادات است عملا انجام میپذیرد.
ـ اشاره مظهر اخلاص که قوام عبادت برآن است میباشد.
ـ اشاره مانع سهو و سبب حضور در نماز است .
ـ در اشاره تخویف و تعذیب شیطان است که موجب ثواب و رفع درجات نماز گذار میشود.
ـ در حدیث شریف آمده که اشاره یک جز از هفتاد جزء نبوت است که برای امت باقی مانده است.
ـ در اشاره چهار سنت به جا میشود: اول جمع کردن انگشتان. دوم ، حلقه کردن بعضی انگشتان . سوم، اشاره کردن. چهارم، نظر کردن به انگشت سبابه در وقت اشاره . و به ترک آن چهار سنت ترک میشود.
واضح و روشن است آن قدر نزدیکی به الله ـ جل شانه ـ که در ادای سنت حاصل میشود، در عبادات نافله دیگر میسر نمیشود .»
در پایان بحث به عنوان حسن ختام گفتار امام شاه ولی الله دهلوی ـ رحمة الله علیه ـ در کتاب حجة الله البالغه جلد دوم ، صفحه 11 را در اين باره ملاحظه ميكنيم : ( کسی که بگوید: مذهب ابوحنیفه ـ رحمة الله علیه ـ ترک اشاره را تایید میدارد, به تحقیق که خطا کرده و از روایت و درایت پشتیبانی ندارد .)
تعداد زیادی از محدثین، عرفا و فقهای احناف در کتب خویش موضع احناف را در تایید اشاره بیان کرده اند از جمله: مرقاة المفاتیح، طریقه محمدیه، مکتوبات هاشمی، اشعة اللمعات، فتح القدیر، ردالمحتار، فتاوای عزیزی، عمدة الرعایه، بدایع، النهایه، معراج، فتح، قهستانی، نهر، ظهیریه، شرح النقایه، برهان، مراقی الفلاح، نورالایضاح، فقه اسلامی و ادلته، مجموع الفتاوی، خلاصة المسائل ، بحر الرایق، فقه آسان، محمود الفتاوی، فقه مذاهب اربعه، فقه السنه و....


0 نظرات: