دوست عزیز به وبلاگ حقیقت ایمان خوش آمدید
امید است که از مطالب موجود در این وبلاگ استفاده بهینه نموده و با نظرات خویش ما را در جهت پیشبرد هر چه بهتر آن یاری نمایید.
این وبلاگ از تمامی مطالب مفید و سودمند شما استقبال میکند. لطفا مطالب خود را به آدرس ایمیل زیر برای ما ارسال نمایید:

hamid.ma66@yahoo.com
۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه
روافض بر اين باور اند كه بعد از وفات حضرت امام حسن - رضي الله عنه ، كه امامت به زعم ايشان به برادرشان حضرت حسين رضي الله عنه - موكول شد، ديگر نبايد امامت به جز در فرزندان حضرت حسين آن هم فقط از پدر به فرزند قرار گيرد! يعني ديگر امكان انتقال امامت از يك برادر به برادر ديگر ممكن نيست! (1)
اين سلسلة خود ساختة رافضه زماني به بن بست رسيد كه حضرت حسن عسكري يك تن از ائمة مزعوم رافضه وفات نمود و بنا بر روايات مستند و صحيح تاريخي از ايشان هيچ فرزندي باقي نماند!
اصول كافي يكي از مراجع مهم حديثي شيعه اين موضوع را در روايتى طولانى كه احمد بن عبيدالله بن خاقان آن را روايت ميكند چنين آورده است : «...وقتي كه –حسن عسكرى-مريض شد براى پدرم قاصدى فرستاده شد كه ابن الرضا مريض شده است. او فورا سوار شده و به سوى دارالخلافه رفت، سپس با عجله همراه با پنج نفر از كارمندان اميرالمؤمنين بازگشت كه همه از ثقات وخواص او بودند و نحرير-خادم- هم درميان آنان بود. به آنها دستور داد كه در منزل حسن مانده و مراقب صحت واخبار او باشند، و به چند نفر طبيب نيز دستور داده شد كه صبح و شب به خانهء او بيايند. بعد از دو سه روز خبر آمد كه -حسن-ضعيف شده است. به پزشكان دستور داده شد كه در خانهء او بمانند و قاضي القضات نيز به مجلس آورده شد و به او دستور دادند كه ده نفرمتدين وامانت دار وپرهيزكار را به همراهى خود انتخاب كند. وي آنها را حاضر نموده و به خانهء حسن فرستاد و دستور داد كه شبانه روز آن جا باشند. آنان، آنجا بودند تا اينكه –حسن-عليه السلام - فوت نمود و سرمن رأى(سامرا) يكسره ضجه شد. به دستورسلطان افرادى به خانه حسن رفته و اتاق اتاق آن جا را بررسى وتفتيش كردن
د وهر آنچه آن جا بود مهر وموم كرده و سپس به دنبال آثار فرزند و حاملگى شدند و دايه هايى آوردند كه آثار حاملگى را مي شناختند. آنها به سوى جاريه ها رفتند و بررسى ميكردند، بعضيها گفتند كه جاريه اى وجود دارد كه شايد حامله باشد او را در اتاقى قرار داده ونحرير-خادم- و همراهان او و زنانى را كه همراه او بودند بر آن زن گماشتند، تا اينكه- جنازة حسن- را آماده كنند... بعد از دفن ايشان، سلطان و مردم كه در صدد يافتن فرزندي براي حسن بودند از تقسيم ميراث توقف نمودند تا منازل را با دقت تفتيش كردند. آنهايى كه مواظب ومراقب جاريه اى بودند كه گمان حاملگى او ميرفت همچنان ملازم او بودند تا اينكه بعد از مدتي عدم حاملگى آن زن ثابت گشت! وهنگامى كه حاملگى او باطل شد ميراثش را بين مادر و برادرش جعفر تقسيم نمودند!)(2)
اين روايت از كتاب كافي ( كتاب الحجة ج1ص126) اثبات ميكند كه امام حسن عسكري اصلا فرزندي نداشته است و ديگر منابع شيعه از جمله مفيد در الارشاد، طبرسي در اعلام الوري، اربيلي در كشف الغمه، مجلسي در جلاءالعيون زير عنوان ذكرالمهدي، وعباس قمي در منتهي الآمال در زير همين عنوان، اين موضوع را آورده وهرگز از آن نتوانسته اند چشم پوشي كنند.
اما روافض براي اين كه ازاين بن بست رسوا كننده خود را برهانند، به دروغ مدعي شدند كه امام حسن عسكري فرزندي به نام مهدي دارد!!
رواياتي كه روافض در آن مدعي فرزندي به نام مهدي براي حسن رحمة الله عليه هستند همه روايات مجعول و فاقد هر گونه استناد معتبر تاريخي و علمي است و فقط براي خود رافض قابل قبول است و درسر اين دروغ بزرگ و شرم آور، حتي در بين خود رافضه هم اضطراب فراواني وجود دارد اكنون نگاه كنيد:
اضطراب در تولد و سال تولد:
نوبختى ازعلماي بزرگ اماميه ميگويد كه بعضى گفتند: پدرش-حسن- فوت كرد وهيچ اثرى از او نمانده و فرزند ظاهرى از او شناخته نشده (3) و ديگرانى مدعى شدند! كه اين موهوم دو سال قبل از وفات حسن يعنى در بيست سوم رمضان سال 250 هـ متولد شده!(4) و بعضى مدعى شدند كه هشت ماه بعد از وفات حسن، اين مزعوم متولد شده است! (5) و ديگرانى مدعى شده اند كه اين موهوم در سال 258هـ متولد شده است! و بعضى سال 256 را مدعى گشته اند(6) و مدعيان ديگرى ادعا نموده اند كه در نصف شعبان سال 255 يعنى پنج سال قبل از وفات حسن متولد شده است!(7)
اضطراب در نام مادر:
روافض، در اسم جاريه اى كه اين ولادت را براو بسته اند نيز چنان اختلاف كرده اند كه دروغ بودن آن واضح وآشكار است ، بعضي مدعى شده اند كه اسمش نرگس است
(8) و بعضى مدعي اند كه اسم آن صقيل يا صيقل است(9) و مدعيان ديگرى ادعاء نموده اند كه نامش حكيمه است(10) و بنا به گفتهء ابن حزم بعضى از آنها مدعى هستند كه اسم مادرش سوسن است و مدعيند كه حكيمه بنت محمد شاهد ولادتش بوده كه در هنگام خروج از شكم مادرش قرآن ميخوانده! (11) واقوال ديگرى نيز در زمينه موجود است!
دروغهاي رافضه براي اختراغ اين فرضيه طبعا نيازي به اثبات داشت و مردم مي پرسيدند كه پس آن مولود كجاست؟ و چرا كسي او را نميبيند؟ اين بود كه آن دروغ به دروغ بزرگ تري متصل شد و آن عبارت بود از غيبت امام زمان!!
غيبت امام زمان!
اين دروغ اين گونه شكل گرفت كه گفتند فرزند حسن عسكري به نام مهدي از انظار مردم غايب شده است و روزي ظهور ميكند! وقتي از آنان سوال شد كه دليل غيابت طولاني وي چيست؟ يكي از دانشمندان رافضه به نام صدوق در روايتي دروغين از: زراره از ابي عبدالله - عليه السلام- چنين آورده است :« قائم قبل از قيام خود غيبتى دارد. پرسيدم چرا؟ گفت كه از ذبح ميترسد»،(12) و يكي ديگر از دروغبافان رافضه مسمي به طوسى شيخ طائفه در تعليل همين موضوع ميگويد: "جز ترس از كشتن چيزى مانع ظهور او نيست... (13)
اين گونه گفتارها به حدي بي مايه و سخيف است كه بر مبناي روايات خود رافضه نيز به شدت رد و طرد ميشود چون اينان باور دارند كه :
1- اين امام زمان موهوم! مورد نصرت و تأييد خداوند است و دنيا را پر از عدل و داد خواهد كرد! و به گفتة مجلسي ملايك حامي و پشتيبان او هستند! (14)
خوب اكنون اين سوال پيش ميآيد كه چرا اين مزعوم وقتي اين گونه تاييد الهي را با خود دارد از ذبح وقتل ميترسد و از چاه سرداب بيرون نمي آيد؟!
آيا اين گفته كه از كشتن خودش ميترسد لازمه اش سقوط امامت او نيست؟ براى اينكه رافضه در چندين روايات گفته اند كه از شروط امامت اين است كه او از شجاعترين مردم باشد(15) وكسى كه از قتل بترسد اشجع نيست!
آيا بنابر تعليل رافضه، چنين نيست كه اين مزعوم هرگز نبايد ظهور كند تا اينكه دول ظلم وجوراز بين برود وخطر قتل در ميان نباشد؟ خوب آنوقت ديگر چه نيازى به خروج او خواهد بود؟!
وانگهي درتاريخ دولت هاى متعددى بنام اين خرافات بنا شده كه يك نمونه اش حكومت فعلي ايران است! چرا اين امام مزعوم رافضه اكنون قدم بالاي چشم علي خامنه اي و محمود احمدي نژاد رنجه نميكند تا ايشان از اين همه سرگرداني و سرك كشيدن در چاه جمكران رهايي يابند؟!
در حالي كه به گفتة شيخ الاسلام ابن تيميه - رحمة الله عليه -: اين معصومي كه مدعى او هستند كوچكترين نفعى كه از يك امير و يا يك كارمند عادى و يا عالم و يا قاضى سرميزند از او سرنزده است! پس چه فايده اى از او؟ اگر تازه اين شخص موجود هم باشد_ كه هر گز نيست _ او چه لطف و منفعتى براى دين و يا دنياى مومنانش دارد؟ ... اين شخصى كه رافضيان مدعى او هستند كسى است كه پيش آنها مفقود و در نزد عقلاء معدوم است و به هر دو تقدير،هيچ منفعتى براى كسى نه در دين ونه در دنيا داشته است"(16)
فوايد امام زمان موهوم!
غائب شدن اين امام زمان موهوم در اين مدت طولانى نه تنها براى كسى مصلحت دينى و دنيوى نداشته بلكه بهانه اى شده است براى شيادان دين فروشى كه بسيارى از مهمترين احكام دين را به نام او تعطيل نموده اند چرا كه براى روافض امامت از اصول دين شمرده ميشود و ايمان شخص بنا به زعم آنها جز بامعرفت امام و ولايت او درست نيست و پنهان شدن اين دوازدهمين مجعول به تعطيل شدن بسيارى از مصالح دينى ودنيوى شان منجر گرديده است و حتى خمينى نيز بدين اعتراف ميكند كه: "شايد غيبت ازمنهء طولاني بيانجامد... و الان احكام اسلامى و قوانين شريعت آيا بايد تا زمان ظهور معطل بماند، تا مردم در اين مدت طولانى بدون تكليف مانده و در شهوتهايشان آزاد باشند (17) و معنى اين سخن اينست كه شريعت اسلامى براى مدت محدودى بوده است، يعنى فقط براى دو قرن كه اين از رسواترين نسخ در شريعت است كه نه ما و نه هيچ مسلمانى هرگز آن را نميگويد"(18)
اين سخن خمينى اعترافى روشن است به اينكه نتيجهء غيبت مهدى تعطيل شدن بسيارى از قوانين دين بلكه به رسواترين نسخ انجاميده است و اين سخن حقى است كه خداوند آن را از دهان اين شخص بيرون آورده است تا حجت را برايشان تمام كند.
براي فهم بهتر مطلب خوب است كه به نوشته هاي دكتور احمدالكاتب نويسندة شيعه در كتاب تكامل فكر سياسي شيعه در اين مورد مراجعه كنيد و در ضمن مقالة ( بررسي اسناد نواب اربعه) كه به قول آنان رافضه وجود امام زمان را اثبات ميكنند در وبلاگ حقيقت ايمان مراجعه فرماييد. و ما علينا الالبلاغ


(1) كمال الدين وتمام النعمة : صدوق ص414
(2)كافى كلينى 1/505
(3)فرق الشيعة نوبختى ص 118-119
(4)منتهى الآمال :عباس قمى ، نسخهء فارسى ص1198
(5)فرق الشيعة نوبختى ص126
(6)منتهى الآمال قمى ص ص 198
(7) الارشاد مفيد ص 346 اعلام الورى طبرسى ص 419
(8)الارشاد مفيد ص 346
(9) كشف الغمة ج3ص227
(10)همان منبع
(11) افصل امام ابن حزم ج4ص 181
(12)كمال الدين وتمام النعمة ص 481
(13)الغيبة طوسى ص 199
(14)جلاء العيون مجلسى ص 772 منتهى الآمال قمى ص 1206 روضة الواعظين ج2 ص 259 اعلام الورى طبرسى ص 420 و الشيعة والتشيع احسان الهى ظهير ص 279
(15)الانوار النعمانية نعمة الله الجزائرى 1/34
(16)منهاج السنة 8/261-262
(17)جالب است شخصى كه با دختر چهار ساله مقلد احمقش متعه ميكند از شهوتهاى مردم مينالد، آيا اين متعه اى كه شما بنام دين جعل كرديد آزادى شهوتها نيست كه كسى با زنا بخدا تقرب جويد كدام دين در دنيا با زناى مذهبى به خدا تقرب جسته است جز مذهب شما ومذهب يهود. راجع به رسوايى متعه خميني با دختر چهار ساله نگاه شود به كتاب( لله ثم للتاريخ ) ص 37 كه آقاى سيد حسين موسوى دوست ومقلد سابق خمينى فضايح جانگدازى را ذكر كرده است كه مخصوص ايشان نيست بلكه به همهء روحانيت خصوصا وبه محيط هاى دينى اماميه باز ميگردد.
(18) الحكومة الاسلامية ص 41و 42

6 نظرات:

حقجو گفت...

خیلی مطلب جالب و افشاگر بود.
واقعاً مذهب شیعه در اصل خودش اختراع غالیان است و هیچ اساسی ندارد.
تشکر از این که ذهن های حقیقت جویان را روشن می کنید.

التماس دعا

رسولي گفت...

سنيها هم كه به امام زمان باور دارند پس شما در اين باره چه ميگوييد؟

maleki گفت...

برادر من سید حسین موسوی که شما ادعا کرده اید وجود خارجی ندارد و اصلا امام خمینی را ندیده است. پاسخ کتابی که با نام سید حسین موسوی منتشر شد را نیز داده اند که با نام " افشای یک توطئه " در بازار و اینترنت موجود است.
اما امام زمان عجل الله فرجه الشریف وجود دارد بلکه امروزه نیز دست هدایت او برای ما مشهود است البته شاید شما نبینید.
من سوال می کنم: ايا مسیح (ع) زنده هست یا نه؟!
اگر مسیح از دو هزار سال پیش تا امروز زنده هستند پس مهدی نیز می تواند زنده باشد.
روایات فراوانی درباره تولد ایشان و غیبت طولانی ایشان وجود دارد.
شما که همواره از شیعه انتقاد می کنید که چرا به مقدسات اهل سنت توهین می کنند پس چرا خودتان هم باتعابیر زننده مثل " روافض" درباره انها سخن می گویید و امام زمان آنها را زیر سوال می برید؟!
برادر من کمی آهسته تر
اتقوا الله

جواد حميد گفت...

به دوست عزيز خود ملكي!
بنده معتقدم كه خرافات و مزخرفاتي كه در ميان مسلمانان شايع شده است موجب تباهي عقيده و عمل و اخلاق و اعتبار شان گرديده است. و اكنون زمان آن فرا رسيده تا مسلمين دامان خود را از اين خرافات و آلوده گيهاي زشت پاك بسازند.
چند نكته:
فرموده ايد: چنين شخصي نيست. چرا هست،طوريكه آيت الله برقعي احمدالكاتب و قلمداران و كسروي و... نيز هستند! البته آقايان وجود عبدالله بن سباي يهودي را نيز اكنون انكار ميكنند! اين شخص موجود است و ازجمله بهترين كتابهايش يكي اهل بيت از خود دفاع ميكنند ميباشد.
ديگر اين كه بحث شيعه با رافضه تفاوت دارد، متاسفانه تعدادي از شيعيان نام شيعه را گروگان گرفته اند وافكار رافضي خود را زير چتر آن انتشار ميدهند كه يكي هم موضوع امام زمان است.
شما پرسيده ايد آيا وجود عيسي عليه السلام را ما انكار ميكنيم. خير هركس چنين كند كافر است . چرا كه قرآن به وجود ايشان شهادت صريح داده است، و اگر چنين نميبود بلي ما وجود ايشان را انكار ميكرديم.
و اين قياس مع الفارق هر گز نميتواند براي اثبات يك وهم و خيال ساختگي دليل باشد چرا كه هيچ سندي براي چنين كسي كه قرنها از امت محمدي در سرداب ها به سر ببرد نه از قرآن و نه هم از سنت صحيح پيامبر ثابت نيست.
دليلي را كه شما مطرح ساخته ايد به اين ماند كه كسي بگويد، عيسي بدون پدر زاده شد و فلاني هم چنين شده است!
خير آنان آيت خدا بودند و پيامبر بودند و از قبل نيز در تمام كتب الهي صريحا به وجود شان دلالت موجود بود . اين كجا و آن كجا.
در ضمن روايات وارده هم در اين باره دروغ و جعلي است. اسلام ناب و اصيل از اين افكار بيزار است.
شما هم خدا و قرآن و پيامبر را مد نظر داشته باشيد و بيايد دست در دست هم بگذاريم و اجازه ندهيم بيش از اين اسلام را مسخره كنند. موفق باشيد. جواد حميد مدير وبلاگ حقيقت ايمان

ناشناس گفت...

لظفاً با دقت بخوانيد :
اهل تنسنن هم به آمدن فردي يا همان امام زمان اعتقاد دارد كه البته اين فرد در غيبت نيست و در همين زمان خواهد بود
سوال من اينجاست حال كه قبول داريد فردي خواهد آمد آيا اين فرد را چه كسي انتخاب ميكند ؟ شمايعني عموم مردم؟ يا اينكه از طرف خداست؟
اگر از طرف مردم است پس معطل چه هستيم؟ بهتر نيست اينكار را زودتر انجام دهيم!
اگر هم از طرف خداست ..اين موضوع همان امام بودن است پس چرا امام را قبول نداريد و به قولي خليفه انتخابي شد اما در آخر از طرف خداست؟!!!

جواد گفت...

دوست گرامي سلام:
در بارة نوشته شما بايد بگويم كه جناب عالي دو بحث را باهم قاطي كرده ايد.
يكي اصل بحث امامت است كه خوب است شما به مقالة تحت عنوان : ايمان به امامت عين ايمان يا عين كفر، كه در همين وبلاگ منتشر شده است مراجعه كنيد و ديگري بحث مهدي است.
كه چون اين بحث ما مربوط به همين پست است من به همين اكتفا ميكنم. در اين باره دو نكته قابل ذكر است. اول : در مورد مهدي بايد گفت اين موضوع از جملة مواردي نيست كه ايمان به آن از نظر اهل سنت فرض باشد. هر كس قبول داشته باشد، و يا نداشته باشد در ايمانش تاثيري به جاي نمي گذارد. اما شيعه باور به آن را از جمله مسائل ايماني ميداند و اين دو نظر با هم تفاوت بسيار دارد!
دوم: در اخير الزمان اتفاقاتي رخ ميدهد كه هيچك عادي نيست مانند خروج دجال و آمدن عيسي عليه السلام... و حتي طلوع خورشيد از مغرب و... اما اينها همه جز مسايل استثنايي است كه در آخرين مقطع حيات بشر در روي اين كرة خاكي اتفاق مي افتد و كسي هم از چگونگي اين اتفاقات و زمان دقيق آن با خبر نيست. و حتي تعدادي از علما در بارة آمدن حضرت عيسي هم نظراتي دارند يعني آن را نمي پذيرند و اين نيز از جمله موارد مومن به مسلمانان نيست چون اين گونه موارد با احاديث آحاد بيان شده است كه قطعي الثبوت نيستند و ما مكلف نيستيم به آن ايمان حتمي داشته باشيم.
اما آن چه مربوط به اكنون و حال مسلمانان ميشود آن است كه مسلمانان هيچ گاه دست بالاي دست نمي گذارند و با همان شيوه هاي معمول از ميان خود كسي را به عنوان امام انتخاب كرده و كار دين و دنياي خود را در زير رهبري او سرو سامان ميدهند.
در واقع من بايد از شما اين مورد را بپرسم كه چگونه است كه آقاي خميني بدون انتظار ظهور امام زمان دست به تشكيل حكومت زد و الان سي سال است كه در ايران بدون امام زمان حكومت ميكند.و ممكن است سالها سال اين حكومت دوام نمايد...
خوب اكنون مي بينيم كه شيعه هم مانند اهل سنت در مسير درست قرار گرفته است و برخلاف نظري كه ميگفت هر پرچمي كه قبل از ظهور مهدي برافراشته شود، بغاوت است ، اينان اين كار را كردند و باغي هم نيستند.
لهذا نظر اهل سنت با شيعه در اين مورد كاملا تفاوت دارد.