دوست عزیز به وبلاگ حقیقت ایمان خوش آمدید
امید است که از مطالب موجود در این وبلاگ استفاده بهینه نموده و با نظرات خویش ما را در جهت پیشبرد هر چه بهتر آن یاری نمایید.
این وبلاگ از تمامی مطالب مفید و سودمند شما استقبال میکند. لطفا مطالب خود را به آدرس ایمیل زیر برای ما ارسال نمایید:

hamid.ma66@yahoo.com
۱۳۸۹ شهریور ۲۳, سه‌شنبه
[پاسخ اين نبشته تحت عنوان (پاسخ 4) به تكملة دكتور كاوند در وبلاك حقيقت ايمان منتشر شد.مدير وبلاگ ]
سلام دوست عزیزم
تا زمانی که در خود روایت و سخن می توان به دنبال فهم سخن بود ، نباید برای فهم سخن ، به بیرون از سخن و کلام استناد کرد. از سویی کلام معصوم نیز نیاز به فهم دقیق دارد و با کم دقتی یا بی دقتی نمی توان از آن گذشت. چون معصومین (علیهم السلام) ابر انسان و انسان کامل اند و کلامشان نیز مانند ذاتشان کامل و بی نقص است.
اگر روایت عربی غدیر را به طور کامل و دقیق بخوانید نیاز به این همه تفصیل ندارید.در کتب معتبر اهل سنت و شیعه ، قبل از فراز "من کنت مولاه فهذا علی مولاه" آمده:
"ان الله مولای و انا مولی المومنین و انا اولی بهم من انفسهم فمن کنت مولاه فعلی مولاه".
آیا منظور پیامبر ص این بوده که خدا دوست من است؟ یا اینکه سرور و قیم سرپرست من است؟
ولایت در اینجا از سنخ اولی به نفس است نه سنخ دیگر

1- نکته ای در مورد صفت مشبهه «ولی»:
واژه «ولی» که صفت مشبهه است، از نظر لغوی به این معانی است: محب(دوست دار)، صدیق(راستگو یا دوست) و نصیر(یاریگر) است(القاموس المحیط، فیروزآبادی، ذیل ماده "ولی"). و اگر در اذان گفته می شود: اشهد ان علیا ولی الله، یعنی شهادت می دهم که علی علیه السلام، دوست و یاریگر خداست نه سرپرست خدا.
2- نکته ای در مورد فعل ماضی «ولی»:
گفته می شود:{ولی الشیء}(به فتح واو و کسر لام و فتح یاء و نصب واژه الشیء) و نیز {ولی علی الشیء} ولایة ، که به معنای: الامارة و السلطان(پادشاهی و سلطنت) است. (القاموس المحیط، فیروزآبادی، ذیل ماده "ولی").واژه «ولی» در{ولی الشیء}، فعل ماضی است که وقتی بدون حرف اضافه یا با حرف اضافه «علی »مفعول می گیرد، به معنای سرپرستی و سلطنت و امیر بودن بر چیزی یا کسی است.
3- نکته ای در مورد واژه «مولا»:
«مولا» به معانی: المالک، العبد، المعتق، الصاحب، القریب کابن العم و...، الجار، الحلیف، الابن، العم،النزیل، الشریک، ابن الاخت، الولی، الرب، الناصر، المنعم، المنعم علیه، المحب، التابع، الصهر است(القاموس المحیط، فیروزآبادی، ذیل ماده "ولی").
پس باید توجه داشت که معنای "مولا" را باید از راه جمله ای که این لفظ در آن به کار رفته فهمید چراکه ذو معانی است.
در جمله« ان الله مولای و انا مولی المومنین و انا اولی بهم من انفسهم فمن کنت مولاه فعلی مولاه » در خطبه غدیر،
4- اگر توجه داشته باشد، می بینید که در این جمله ، «اولی بهم» آمده که طبق آنچه در کتب لغت عربی آمده، صیغه تفضیل «اولی» به معنای «احری»(شایسته تر و سزاوار تر) است نه چیز دیگر(القاموس المحیط، فیروزآبادی، ذیل ماده "ولی").
5- اگر قرار باشد که « مولا » به معنای دوست باشد، پس منظور این است که "همانا خداوند دوست من و من دوست مومنان و من بر آنان از خودشان دوست تر هستم، پس هر کس دوست من است، علی علی السلام دوست اوست".
این جمله ایراد دارد چرا که سیاقی که در کاربرد کلمات باید حفظ شود، حفظ نشده و معنای نادرستی مستفاد است. ولی اگر "اولی بهم" را، سزاوارتر ترجمه کنیم، باید معنای مولا نیز همان سرپرست«المالک» باشد نه چیز دیگر. از این رو معنای جمله این می شود:
" همانا خداوند سرپرست من و من سرپرست مومنان و من بر آنان از خودشان سزاوار تر هستم، پس هر کس دوست من است، علی علی السلام دوست اوست "
این معنا به صحت نزدیک تر است.
6- از سوی دیگر شاهد بعدی ما بر اینکه معنای «مولا» سرپرست است نه دوست، عبارت «انا اولی بهم من انفسهم» است که پیامبر ص اگر این جمله را نمی گفت، شاید سوای دلایل عقلی و نقلی دیگر بر صحت معنای سرپرست برای واژه "مولا" ، می شد گفت که از ظاهر عبارات بر می آید که منظور، دوستی نیز می تواند باشد ولی در آن صورت نیز ، «دوست» یکی از معانی محتمل واژه "مولا" در کنار دیگر معانی می شد و دلیلی برای انحصار معنای " مولا " در " دوست " نبود و هر کس ممکن بود برداشت خود را داشته باشد ، ولی از آنجا که کلام حضرت رسول الله ص فصیح و بلیغ است و نباید کاستی در افهام و تفهیم داشته باشد، ایشان پیش از " فمن کنت مولاه فعلی مولاه " فرموده: «انا اولی بهم من انفسهم»، یعنی منظورم سرپرستی است نه دوستی، چرا که ایشان جای هر گونه تشکیک را بر کلام خود می بست تا از کلامش برداشت دیگر نشود.
7- شاهد دیگر که حرف ما را تایید می کند آن است که پیامبر قبل از بیان این جمله می گوید: ای مردم،‌ کیست که بر اهل ایمان از خود آنان سزاوار تر باشد؟، مردم می گویند: خدا و رسولش داناترند. سپس پیامبر آن جملات بالا را می گوید. پس جمله پیامبر غیر از سرپرستی معنای دیگری ندارد.
8- از سوی دیگر عمر بن خطاب می آید و می گوید:
"بخن بخن لک یا علی. اصبحت مولای و مولا کل مومن و ومومنه".
آیا این یعنی دوست من و دوست هر مرد و زن مومن شدی؟اگر این است ، پس یعنی تا حالا دشمن هر زن و مرد مومن بودی.
سوال من از برادران اهل سنت آن است که آیا رفع کدورت بین امام علی ع و برخی اصحاب، جای تبریک از طرف عمر دارد؟ "بخن بخن" در جایی به کار می رود که قضیه ای و اتفاق جدیدی رخ داده باشد که جای تبریک دارد.
پس چون نمی توان به این مفهوم ملتزم ماند، ناچار باید همان مفهوم سرپرستی را قبول نمود و به صحت آن اعتراف داشت و جمله او را این طور معنی کرد:
" مبارک باشد، مبارک باشد، ای علی، سرپرست من و سرپرست هر مرد و زن مومن شدی".
9- مسلما مولا به معنای سرپرست و امام و پیشواست چرا که حسان بن ثابت هم که در ادامه سخنان پیامبر شعر می سراید می گوید:
"...
فقال له (پیامبر به علی ع )قم یا علی فاننی رضیتک من بعدی اماما و هادیا
...
امام هدی کالبدر یجلوالدیاجیا "
اینها صراحت دارد که اوهم مثل دیگران از لفظ مولا، امام و پیشوا را فهمیده نه چیز دیگر.
مهمترین دلیل شاید همان سخن حسان بن ثابت است که به حضرت علی علیه السلام گفت : فقال له قم یا علی فاننی رضیتک من بعدی اماما و هادیا و نیز گفت: امام هدی کالبدر یجلوالدیاجیا
10-اگه حق با ابوبکر وعمر و عثمان است، و مولا به معنای دوست است ، پس چرا بخاری و مسلم داستان و روایت متواتر غدیر رو سانسور میکنند و چرا ابن کثیر پس از بیان عبارت "من کنت مولاه فعلی مولاه" می گوید: ثم قال (النبی):کذا و کذا؟!چرا ادامه ان را نمی اورد؟!
چون بخاری و مسلم یا کینه علی و خاندانش را داشته اند و یا تقیه کرده اند.
از طرفی در یکی از پاسخها اثبات شد که بخاری و مسلم همه روایات صحیح را نیاورده اند و بخشی اندک را آورده اند. «الجامع الصحیح المختصر من ...»چون ابن کثیر می ترسد که اثبات ولایت از فراز بعدش با انضمام به عبارت من کنت صورت گیرد.اینها تحریف تاریخ است.
اگر مسلمان واقعی باشیم می دانیم که در روایات به نقل از رسول خدا ص آمده:
قل الحق و لو علی نفسک
اگه طالب حقیقتی این نکته را دریاب و ما را نیز در این ایام عزیز دعا کن
موفق باشی وعاقبت به خیر ان شاء الله

2 نظرات:

حاجي يوسف گفت...

با سلام به مجاهدين طريق حق و مدير وبلاگ حقيقت ايمان
تبريك ميگويم به خاطر پيروزيي كه در مقابل روافض نصيب اهل ايمان گرديد .
بنده دوست دارم با شما رابطه داشته باشم تا به پاره اي سوالات بنده پاسخ دهيد .
ضمن اينكه شعر حسان بن ثايت كه دكتور (!!!) كاوند به آن استدلال كرده است در هيچ كتابي از اهلسنت نيامده است .
انشاءالله به ايميلي كه در بالاي صفحه گذاشته ايد در اسرع وقت نامه اي ارسال خواهم كرد .
به اميد پيروزي حق و حقيقت

جواد حميد گفت...

برادر عزيز حاجي صاحب يوسف سلام الله عليكم.
از تشريف آوري شما به وبلاگ حقيقت ايمان تشكر . منتظر ارتباطات بعدي شما هستيم . به اميد امحاي كفر و شرك و ضلالت .