۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه
حكومت غالي خميني و ثروت هنگفتي كه رافضه از اين بابت فرا چنگ آوردند، براي تسهيل جست و خيز هاي مختلف توسعه طلبانه شان در عصر كنوني بسيار موثر بوده است.
مشكلاتي كه جهان اسلام و امت اسلامي از ساليان دراز تا به اكنون با آن مواجه بوده است نيز براي حركتهاي استفاده جويانه رافضه در جهان غنيمت بزرگي بود تا با استفاده از خلاي موجود بتواند، خود را يگانه حركت مطلوب جهان اسلام معرفي كرده و با استفاده از ابزار ها و وسايل و امكانات فراهم آمده، بسياري از نقاط را مخصوصا از جهات، اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي و رسانه يي عرصه جولان ترك تازيهاي خويش قرار دهد.
در افغانستان نيز وضعيت در طي سي سال گذشته به همين منوال است، بلكه خيلي زمينه براي كار هاي اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي براي تشيع نسبت به سابق فراهم تر و آماده تر بوده است، وقوع جنگ و بحران و نا امني ، اشغال و تجاوز گري، و به هم ريزي زير ساختهاي مختلف اجتماعي، و متاسفانه همسايه گي كشور ايران با افغانستان، و شرايط نا گوار هجرت مردم ما به ايران، فرصتي كافي را براي خميني و پيروان وي فراهم آورد تا دست پروردگان خود را از ميان افغانها انتخاب كرده و با آموزش خرافات به آنان، ايشان را علاوه بر سلاح جهت كشتن اهل سنت، به امكانات مدرن ديگر نيز مجهز كنند و به داخل كشور بفرستند و با پيدا شدن زمينه هاي مساعد براي فعاليت بيشتر رافضه، اكنون مينگريم كه شيعه در مجالهاي اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي و... به شدت در حال گسترش بوده و شب و روز براي پخش افكار خرافي خود در ميان مردم ما مصروف كار و تلاش اند.
در اين مقالة كوتاه ميكوشيم به صورت بسيار خلاصه، در زمينه مختلف نفوذ رافضه را براي مردم خود برجسته سازيم:
اگر از جهات اجتماعي قضيه به اين موضوع نظر افگنيم، دولت ايران به همكاري تعدادي از اقوام هزاره پلانهاي وسيعي را در افغانستان روي دست گرفت كه بر مبناي آن ميبايست هزاره ها اولا يك خط ارتباطي را از ايران تا به مركز افغانستان به صورت به هم پيوسته در كشور افغانستان به ميان آورند تا در موقع لزوم راحت بتوانند با ارباب خود در بيرون رابطه برقرار نمايند. بر اين مبنا از سي و چند سال پيش هزاره ها با پول ايران قرار شد كه با خريداري زمين اين خطي كه آن را ايرانيها خط ايران هزارستان نام گذاشته اند، ايجادكرده از نقاط نزديك مرزي شروع به خريد زمين نمايند تا به مركز كشور يعني باميان ! واين كار را به هر صورتي كه بود انجام دادند، به اين شكل كه اكنون وقتي شما نگاهي به مرز غربي كشور خود بيندازيد متوجه ميشويد كه هزاره ها از دورترين نقطه در مرز غربي كشور ما در نقاطي مهم، با تطميع مردم به فروش زمينهاي شان به مبالغ هنگفت و خريداري اين زمينها، جابه جا شده و به صورت يك لين ارتباطي اكنون به هزاره جات پيوسته اند. اين قريه هاي ايجاد شده هر يك به فاصلة هاي معيني از هم قرار دارند كه به نوعي قابل دسترس هستند و فعلا اين پروژه يا تكميل يا در حال تكميل شدن است!
در همين راستا برنامة ديگر رافضه جابجايي هزاره ها در شهرهاي بزرگي همچون هرات و فراه و كابل و مزار و غيره مناطق است و باز دولت ايران به همكاري هزاره ها براي برهم زدن تركيب جمعيتي اين ولايات به شدت در حال فعاليت اند و با ايجاد شهرك هاي مسكوني و همكاري كه دولت صليبي امريكايي فعلي براي تبديل تذكره هاي تابعيت اينان از يك ولايت به ولايت ديگر انجام ميدهد اين پروسه نيز به شدت در حال پيشرفت است چنان كه هم اكنون در اكثر اين ولايات هزاره ها در شهرك هاي در شمال و جنوب و شرق و غرب مستقر شده و از اين شهرك هاي مسكوني امروز، فردا به عنوان مركز تجمع و فرماندهي نيرو هاي خود در آينده استفاده خواهند كرد
از جهت فرهنگي نيز وقتي به قضيه نظر اندازيم متوجه ميشويم كه شيعه زير حمايت مستقيم ايران، در مجال فرهنگ به شدت كار ميكند، از احداث مكاتب خصوصي در ولايات گرفته تا پوهنتونها و حوزه هاي علميه در هر ولايت هر روزه چندين مركز فرهنگي را راه اندازي ميكنند و متاسفانه در اين مراكز كه به دليل نا مناسب بودن وضعيت مكاتب دولتي، و عدم حضور مكاتب مربوط به اهل سنت و جماعت، فرزندان اهل سنت نيز حضور دارند،كاري به جز پخش خرافات و افكار شيعي صورت نمي پذيرد چنان كه اكنون خانواده ها از اين گونه تعليمات كه توسط معلمان ايراني به نوكران شان در افغانستان تعليم داده ميشود و سپس اين دست آموزان آن را به شاگردان منتقل ميكنند، بسيار شكايت دارند.
در مجال رسانه اي نيز اگر رسانه هاي موجود افغانستان را در نظر داشته باشيم، نود فيصد رسانه ها از جمله تلويزيونها، مربوط به شيعه بوده كه شب و روز مصروف فعاليتهاي رسانه به نفع رافضه در ميان مردم اين سرزمين اند، برنامه هاي اين تلويزيونها اكثر همان برنامه هاي خرافي است كه توسط روافض ايراني ترتيب ميشود و واضح است كه ضرر آن بالاي افكار مردم ما كمتر از هجوم فرهنگي و رسانه اي غرب نميباشد!
در مجال اقتصادي نيز فعلا مردم ما درگرو تجارت و سرمايه گذاري رافضه در افغانستان قرار دارند و اگر در ولايتهاي كليدي چون هرات و مزار از نظر تجارتي دقيق تر نظر اندازيم مي بينيم كه هشتاد فيصد امور تجارتي مهم، در كنترول رافضه قرار دارد و اينان با قرارداد با شركتهاي تجارتي ايراني مصروف خالي كردن جيب مردم افغانستان به نفع خود و ولي نعمتان رافضي ايراني خود هستند!
خلاصه اين چالش براي ملت افغانستان كمتر از چالش اشغال صليبي نيست اما متاسفانه تعدادي از مردم ساده لوح، گول ظاهر سازيهاي رژيم ايران و يا زبان بازيهاي شيعة افغانستان را خورده و تحت عنوان برادري! هرگز نميخواهند كه روي اين واقعيت هاي مهم چشم باز كنند و با نگاهي به وضعيت اهل سنت عراق و يا ايران مفهوم و معني برادري را خوب تر درك نمايند!
نگاهي به اين مشت نمونه از خروار، مسئوليت مردم افغانستان و چالش پيش روي ما را اكنون به نمايش ميگذارد و نشان ميدهد كه در آينده اين ملت با چه دشواريهاي بزرگ مواجه است.
متاسفانه، اشغالگراني كه اكنون كشور ما را در چنگال خود گرفته اند، نيز در پروسة پيشروي شيعه به خاطر اهداف خود خيلي موافق بوده و يكسر براي رافضه زمينه سازي ميكنند ، چه اينان ميدانند كه يگانه نيروي در صحنه در جهان اسلام كه در مقابل شان اكنون ايستاده و در آينده نيز آنان را تهديد ميكند نيروي اصيل مسلمانان يعني اهل سنت و جماعت هستند، و فكر شيعه اصالتا با افكار و اهداف غربيان كاملا همخواني و همنوايي دارد چرا كه اولا شيعه معتقد به اصل سكولاريزم است يعني جدايي دين از دولت با اين تفاوت كه فقط بايد امام موهوم شان پيدا شده و حكومت بسازد، و اين فكر كاملا براي غرب قابل پذيرش است.
و ديگر اين كه شيعه مكتب خرافات و دشمن عقيدة توحيدي اسلام است، و اين نيز چيزي است كه دشمنان اسلام در پي آن هستند تا بتوانند افكار مردم را از توحيد به سمت شرك و جعليات و خرافات بكشانند. لهذا از اين بابت نيز شيعه و صليبيون با هم ديگر كاملا همراه و همنظر هستند .
و اينك اين مردم قهرمان افغانستان اند كه بايد بار ديگر پرچم دفاع از ارزشهاي ديني و ملي خود را برافراشته سازند و با قدمهاي مستحكم يك بار ديگر دين بزرگ خود را نسبت به اسلام و امت اسلامي ادا نمايند و اين كار نيز مستلزم آن است كه با فعاليت جدي در مجالهاي فرهنگ و رسانه و اقتصاد براي مقابله با چالش رافضه وارد ميدان شوند و ما يقين داريم كه با اين همت اسلامي، طوري كه در گذشته جبهة سست باطل در برابر ما مقاومتي از خود نشان داده نتوانست در آينده نيز جز اين نخواهد بود. اما آن چه كه مهم است فهم اين مطلب و درك اين مشكل است كه متاسفانه جامعه فعلا از آن فاصلة فراواني دارد.
مردمي را مي نگريم كه به شيعه زمين ميفروشند، در حالي كه اين كار با توجه به توطئة كه بر ضد جامعة اسلامي ما در حال انجام شدن است كاري حرام تلقي ميشود، مردم با رافضه داد و ستد اقتصادي برقرار ميكنند كه اين كار نيز از جهت شرعي آن مشكل فراوان دارد و مردم فرزندان خود را به مكاتب روافض ميفرستند كه اين بزرگترين مسئوليت را متوجه ايشان در حضور خدا و مردم اين كشور ميسازد و نيز مردم نميدانند كه با نگاه به تماشاي برنامه هاي مبتذل شيعه طوري كه برنامه هاي هندي را مشاهده ميكنند در حقيقت براي خود و فرزندان خود مرتكب ظلمي نا بخشودني در حضور خداوندميگردند. لهذا خوب است تا مردم ما در اين زمينه ها كه اكنون با برنامه ريزي دقيق توسط روافض دنبال ميشود، هوشيارانه برخورد كنند و براي رفع اين مشكل گام هاي عملي و فكري را به صورت سنجيده به جلو بردارند. در غير اين صورت اگر اهل سنت به خود نيايند، آينده اين سرزمين با وجود چنين مشكلاتي با معضلات بزرگي از ناحيه شيعه گري مواجه خواهد شد و آن وقت حسرت كارهاي نكرده براي ما سودي در بر نخواهد داشت، كه اميدواريم ملت ما با هوشياري در برابر اين پديدة خطرناك موضع اصولي اتخاذ كند.
مشكلاتي كه جهان اسلام و امت اسلامي از ساليان دراز تا به اكنون با آن مواجه بوده است نيز براي حركتهاي استفاده جويانه رافضه در جهان غنيمت بزرگي بود تا با استفاده از خلاي موجود بتواند، خود را يگانه حركت مطلوب جهان اسلام معرفي كرده و با استفاده از ابزار ها و وسايل و امكانات فراهم آمده، بسياري از نقاط را مخصوصا از جهات، اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي و رسانه يي عرصه جولان ترك تازيهاي خويش قرار دهد.
در افغانستان نيز وضعيت در طي سي سال گذشته به همين منوال است، بلكه خيلي زمينه براي كار هاي اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي براي تشيع نسبت به سابق فراهم تر و آماده تر بوده است، وقوع جنگ و بحران و نا امني ، اشغال و تجاوز گري، و به هم ريزي زير ساختهاي مختلف اجتماعي، و متاسفانه همسايه گي كشور ايران با افغانستان، و شرايط نا گوار هجرت مردم ما به ايران، فرصتي كافي را براي خميني و پيروان وي فراهم آورد تا دست پروردگان خود را از ميان افغانها انتخاب كرده و با آموزش خرافات به آنان، ايشان را علاوه بر سلاح جهت كشتن اهل سنت، به امكانات مدرن ديگر نيز مجهز كنند و به داخل كشور بفرستند و با پيدا شدن زمينه هاي مساعد براي فعاليت بيشتر رافضه، اكنون مينگريم كه شيعه در مجالهاي اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي و... به شدت در حال گسترش بوده و شب و روز براي پخش افكار خرافي خود در ميان مردم ما مصروف كار و تلاش اند.
در اين مقالة كوتاه ميكوشيم به صورت بسيار خلاصه، در زمينه مختلف نفوذ رافضه را براي مردم خود برجسته سازيم:
اگر از جهات اجتماعي قضيه به اين موضوع نظر افگنيم، دولت ايران به همكاري تعدادي از اقوام هزاره پلانهاي وسيعي را در افغانستان روي دست گرفت كه بر مبناي آن ميبايست هزاره ها اولا يك خط ارتباطي را از ايران تا به مركز افغانستان به صورت به هم پيوسته در كشور افغانستان به ميان آورند تا در موقع لزوم راحت بتوانند با ارباب خود در بيرون رابطه برقرار نمايند. بر اين مبنا از سي و چند سال پيش هزاره ها با پول ايران قرار شد كه با خريداري زمين اين خطي كه آن را ايرانيها خط ايران هزارستان نام گذاشته اند، ايجادكرده از نقاط نزديك مرزي شروع به خريد زمين نمايند تا به مركز كشور يعني باميان ! واين كار را به هر صورتي كه بود انجام دادند، به اين شكل كه اكنون وقتي شما نگاهي به مرز غربي كشور خود بيندازيد متوجه ميشويد كه هزاره ها از دورترين نقطه در مرز غربي كشور ما در نقاطي مهم، با تطميع مردم به فروش زمينهاي شان به مبالغ هنگفت و خريداري اين زمينها، جابه جا شده و به صورت يك لين ارتباطي اكنون به هزاره جات پيوسته اند. اين قريه هاي ايجاد شده هر يك به فاصلة هاي معيني از هم قرار دارند كه به نوعي قابل دسترس هستند و فعلا اين پروژه يا تكميل يا در حال تكميل شدن است!
در همين راستا برنامة ديگر رافضه جابجايي هزاره ها در شهرهاي بزرگي همچون هرات و فراه و كابل و مزار و غيره مناطق است و باز دولت ايران به همكاري هزاره ها براي برهم زدن تركيب جمعيتي اين ولايات به شدت در حال فعاليت اند و با ايجاد شهرك هاي مسكوني و همكاري كه دولت صليبي امريكايي فعلي براي تبديل تذكره هاي تابعيت اينان از يك ولايت به ولايت ديگر انجام ميدهد اين پروسه نيز به شدت در حال پيشرفت است چنان كه هم اكنون در اكثر اين ولايات هزاره ها در شهرك هاي در شمال و جنوب و شرق و غرب مستقر شده و از اين شهرك هاي مسكوني امروز، فردا به عنوان مركز تجمع و فرماندهي نيرو هاي خود در آينده استفاده خواهند كرد
از جهت فرهنگي نيز وقتي به قضيه نظر اندازيم متوجه ميشويم كه شيعه زير حمايت مستقيم ايران، در مجال فرهنگ به شدت كار ميكند، از احداث مكاتب خصوصي در ولايات گرفته تا پوهنتونها و حوزه هاي علميه در هر ولايت هر روزه چندين مركز فرهنگي را راه اندازي ميكنند و متاسفانه در اين مراكز كه به دليل نا مناسب بودن وضعيت مكاتب دولتي، و عدم حضور مكاتب مربوط به اهل سنت و جماعت، فرزندان اهل سنت نيز حضور دارند،كاري به جز پخش خرافات و افكار شيعي صورت نمي پذيرد چنان كه اكنون خانواده ها از اين گونه تعليمات كه توسط معلمان ايراني به نوكران شان در افغانستان تعليم داده ميشود و سپس اين دست آموزان آن را به شاگردان منتقل ميكنند، بسيار شكايت دارند.
در مجال رسانه اي نيز اگر رسانه هاي موجود افغانستان را در نظر داشته باشيم، نود فيصد رسانه ها از جمله تلويزيونها، مربوط به شيعه بوده كه شب و روز مصروف فعاليتهاي رسانه به نفع رافضه در ميان مردم اين سرزمين اند، برنامه هاي اين تلويزيونها اكثر همان برنامه هاي خرافي است كه توسط روافض ايراني ترتيب ميشود و واضح است كه ضرر آن بالاي افكار مردم ما كمتر از هجوم فرهنگي و رسانه اي غرب نميباشد!
در مجال اقتصادي نيز فعلا مردم ما درگرو تجارت و سرمايه گذاري رافضه در افغانستان قرار دارند و اگر در ولايتهاي كليدي چون هرات و مزار از نظر تجارتي دقيق تر نظر اندازيم مي بينيم كه هشتاد فيصد امور تجارتي مهم، در كنترول رافضه قرار دارد و اينان با قرارداد با شركتهاي تجارتي ايراني مصروف خالي كردن جيب مردم افغانستان به نفع خود و ولي نعمتان رافضي ايراني خود هستند!
خلاصه اين چالش براي ملت افغانستان كمتر از چالش اشغال صليبي نيست اما متاسفانه تعدادي از مردم ساده لوح، گول ظاهر سازيهاي رژيم ايران و يا زبان بازيهاي شيعة افغانستان را خورده و تحت عنوان برادري! هرگز نميخواهند كه روي اين واقعيت هاي مهم چشم باز كنند و با نگاهي به وضعيت اهل سنت عراق و يا ايران مفهوم و معني برادري را خوب تر درك نمايند!
نگاهي به اين مشت نمونه از خروار، مسئوليت مردم افغانستان و چالش پيش روي ما را اكنون به نمايش ميگذارد و نشان ميدهد كه در آينده اين ملت با چه دشواريهاي بزرگ مواجه است.
متاسفانه، اشغالگراني كه اكنون كشور ما را در چنگال خود گرفته اند، نيز در پروسة پيشروي شيعه به خاطر اهداف خود خيلي موافق بوده و يكسر براي رافضه زمينه سازي ميكنند ، چه اينان ميدانند كه يگانه نيروي در صحنه در جهان اسلام كه در مقابل شان اكنون ايستاده و در آينده نيز آنان را تهديد ميكند نيروي اصيل مسلمانان يعني اهل سنت و جماعت هستند، و فكر شيعه اصالتا با افكار و اهداف غربيان كاملا همخواني و همنوايي دارد چرا كه اولا شيعه معتقد به اصل سكولاريزم است يعني جدايي دين از دولت با اين تفاوت كه فقط بايد امام موهوم شان پيدا شده و حكومت بسازد، و اين فكر كاملا براي غرب قابل پذيرش است.
و ديگر اين كه شيعه مكتب خرافات و دشمن عقيدة توحيدي اسلام است، و اين نيز چيزي است كه دشمنان اسلام در پي آن هستند تا بتوانند افكار مردم را از توحيد به سمت شرك و جعليات و خرافات بكشانند. لهذا از اين بابت نيز شيعه و صليبيون با هم ديگر كاملا همراه و همنظر هستند .
و اينك اين مردم قهرمان افغانستان اند كه بايد بار ديگر پرچم دفاع از ارزشهاي ديني و ملي خود را برافراشته سازند و با قدمهاي مستحكم يك بار ديگر دين بزرگ خود را نسبت به اسلام و امت اسلامي ادا نمايند و اين كار نيز مستلزم آن است كه با فعاليت جدي در مجالهاي فرهنگ و رسانه و اقتصاد براي مقابله با چالش رافضه وارد ميدان شوند و ما يقين داريم كه با اين همت اسلامي، طوري كه در گذشته جبهة سست باطل در برابر ما مقاومتي از خود نشان داده نتوانست در آينده نيز جز اين نخواهد بود. اما آن چه كه مهم است فهم اين مطلب و درك اين مشكل است كه متاسفانه جامعه فعلا از آن فاصلة فراواني دارد.
مردمي را مي نگريم كه به شيعه زمين ميفروشند، در حالي كه اين كار با توجه به توطئة كه بر ضد جامعة اسلامي ما در حال انجام شدن است كاري حرام تلقي ميشود، مردم با رافضه داد و ستد اقتصادي برقرار ميكنند كه اين كار نيز از جهت شرعي آن مشكل فراوان دارد و مردم فرزندان خود را به مكاتب روافض ميفرستند كه اين بزرگترين مسئوليت را متوجه ايشان در حضور خدا و مردم اين كشور ميسازد و نيز مردم نميدانند كه با نگاه به تماشاي برنامه هاي مبتذل شيعه طوري كه برنامه هاي هندي را مشاهده ميكنند در حقيقت براي خود و فرزندان خود مرتكب ظلمي نا بخشودني در حضور خداوندميگردند. لهذا خوب است تا مردم ما در اين زمينه ها كه اكنون با برنامه ريزي دقيق توسط روافض دنبال ميشود، هوشيارانه برخورد كنند و براي رفع اين مشكل گام هاي عملي و فكري را به صورت سنجيده به جلو بردارند. در غير اين صورت اگر اهل سنت به خود نيايند، آينده اين سرزمين با وجود چنين مشكلاتي با معضلات بزرگي از ناحيه شيعه گري مواجه خواهد شد و آن وقت حسرت كارهاي نكرده براي ما سودي در بر نخواهد داشت، كه اميدواريم ملت ما با هوشياري در برابر اين پديدة خطرناك موضع اصولي اتخاذ كند.