دوست عزیز به وبلاگ حقیقت ایمان خوش آمدید
امید است که از مطالب موجود در این وبلاگ استفاده بهینه نموده و با نظرات خویش ما را در جهت پیشبرد هر چه بهتر آن یاری نمایید.
این وبلاگ از تمامی مطالب مفید و سودمند شما استقبال میکند. لطفا مطالب خود را به آدرس ایمیل زیر برای ما ارسال نمایید:

hamid.ma66@yahoo.com
۱۳۸۹ تیر ۳۰, چهارشنبه
بنگرید دین خود را از طریق چه کسانی به دست آورده اید! تکثیر این برگ را به عهده بگيريد
ارزيابي سند روايات تاريخي در بارة نامه های مهدی از دیدگاه اهل تشیع
یکی از راه های اثبات وجود مهدی موعود از نظراهل تشیع، نامه های است که ادعا میشود ، مهدی در عهد غیبت خود آنها را برای شیعیان خود فرستاده است!
اکنون برای اثبات صحت یا سقم این روایات ، به نوشتة علمی ـ تحقیقی یکتن از محققان به نام شیعه به نام دکتور احمد الکاتب نویسندة کتاب(سیر تکامل فقه شیعه ) در این باره توجه فرمایید. امیداوریم این نوشته چراغ هدایتی باشد برای اهل بصیرت آنانی که نمیخواهند ، چون ستوران رد رو بی چون وچرای مدعیان درغگو و دروغین مذهب اهل بیت باشند.
« ... بعضي از علماء و نويسندگـان روي رواياتي كه مشايخ بزرگ چون كليني و صدوق و طوسي و مفيد نقل كردند تكيه كرده و دروغ گـفتن يا نقل روايات ضعيف از اشخاص ضعيف و مجهول از طریق ایشان را بعيد دانستند و همچنين آنها احتمال كارهاي تزوير و دستبرد و عبث در كتب قديمه و حديثه را بعيد دانستند، در مجموع من هيچ كس از نويسندگـان و مؤلفين را نديدم كه روي اين روايتها توقف كند و آنها را مورد نقد و بررسي قرار دهد تا از صحت و سقم آنها مطمئن شود!.. به صورت کلی من معتقدم كه اکنون يكي از اهم ضرورتها است که اين روايات را مورد بحث و نقد علمي قرار داده و از صحت وسقم آنها خویش را باید مطمئن سازیم.
براي اينكه بحث علمي انجام داده باشيم به نقاط زير بايد توجه جدی كنيم:
... بايد بحث وتدقيق در باره سلسله روات احاديث را به دقت پی گیری کنیم و در باره اشخاصيكه روات از آنها نقل كردند متأكد بشويم كه سلسله آن روايات از تندروها (غُلات) يا وضّاعين (جعل کننده گان حدیث) يا اشخاص وهمي و غير حقيقي نباشند و مطابق به معيار علم رجال دانشمندان شيعه امامي اثنا عشري از قبيل طوسي و نجاشي وكشي و ابن الغضائري وغيره شخصیت آنها را تثبیت نماییم...
تحقيق در باره نامه هاي (امام مهدي)
طرفداران نظريه وجود (امام مهدي) نامه های را كه گـفته شده (امام مهدي) آنها را به عده اي از مردم فرستاده است ، دليلي ديگـري بر صدق مدعايشان مبني بر وجود (الامام محمد بن الحسن العسكري) دانسته اند. من بعد از اينكه روي اين روايتها تحقيق كردم و سند آنها را مورد بررسي قرار دادم، متوجه شدم كه سند اين روايتها تا حد زيادي ضعيف مي باشند و اين نامه ها شايعاتي هستند كه مدعيان نيابت از (امام مهدي) آنرا پراكنده كرده بودند.
ـ نامه اولي كه طوسي آن را نقل مي كند از جماعتي است كه نام آنها را ذكر نمي كند عن محمد التلعكبري عن احمد بن علي الرازي كه علماي رجال شيعه در باره اش مي گـويند: (ضعيف و مغالي) است و احمد بن اسحاق القمي ذكر نمي كند به چه شكل با (صاحب الزمان) نامه نگـاري كرده؟ وچه شخص جواب (مهدي) را به او رسانده؟ و احتمال مي رود كه خودش نامه را درست كرده باشد!
ـ نامه دوّمي كه طوسي ايضا از احمد بن علي الرازي (الضعيف الغالي) نقل مي كند از عده اي مجهولين است! ...
ـ اما روايت صدوق معروف به (التوقيع)، آن روايت ضعيفه مي باشد، بخاطر مجهوليت و ضعف اسحاق بن يعقوب! و علماء سابقين مانند كليني اين روايت را نقل نكردند و نامه متضمن اموري است غير صحيح، از جمله:
1- ناقل نامه نائب دوم محمد بن عثمان بن سعيد العمري بود و نامه شامل مدح و ثناي زيادي نسبت به خودش و پدرش بوده، و اين ما را مجبور مي سازد با ديده شك و ترديد به نامه نگـاه كنيم، و مسئله جعل از طرف العمري را احتمال كنيم!
2- اباحه خمس در عصر غيبت تا وقت ظهور، که اين مخالف است با استمرار احكام اسلام در هر وقت، و علماي شيعه از مسئله اباحه خمس در عصر غيبت عدول كردند چون با مباديء اسلام منافات دارد.
3- مطالبه كردن مردم از سؤال نكردن از سبب غيبت!! با اينكه فلسفه غيبت از ضروريات دين مي باشد و بايد آن را دانست تا راه و مقدمه اي براي ايمان به (مهدي) باشد.
لذا مي توان يقين كرد كه اين نامه يا (توقيع) ضعيف و غير قابل اعتماد مي باشد.
ـ ...اما رسائل شيخ مفيد كه طبرسي و ابن شهر آشوب آنها را در كتابهايشان نقل كردند، ملاحظه مي شود كه خود مفيد در هيچ يك از كتابهايش به آنها اشاره اي نكرده، اگـر نسبت اين رسائل به شيخ مفيد هم صحيح باشد باز هم در آن هيچ دليلي نمي باشد، مفيد مي گـويد: نامه ها را از شخصي اعرابي ! گـرفته، اعرابي نامه ها را از شخصي ديگـري گـرفته كه او اين شخص را نمي شناخته! و نامه ها با دستخط مهدي نبوده، اعرابي مي گـويد: آنها ديكته المهدي بوده اند! مفيد قبول نكرد نامه هايي را كه اعرابي به او رسانده نشان بدهد!! مفيد مي گـويد كه اين كار به أمر المهدي بود!! اما مفيد نامه هايي با دستخط خودش به مردم نشان داد وگـفت: المهدي چنين از او خواسته است !!
اگـر اين مسئله صحيح هم باشد در حقيقت ما به دنبال نامه هايي هستيم كه با دستخط مفيد باشد، كه خود شيخ مفيد اعتراف دارد كه آنها نسخه اي از نامه هايي است كه اعرابي مجهول به او داد وحتي شيخ مفيد هم او را نمي شناخت! اعرابي مي گـويد: آن نامه ها از شخصي به املاء رسيد كه قبلا او را نمي شناخت، آن شخص مجهول مي گـويد: (المهدي) رساله را به او ديكته كرده است!
در واقع ما در قبال خبر آحادي مي باشيم كه مفيد آن را روايت از شخصي مجهول عن (المهدي) مي كند. اين هم بنوبه خود چند احتمال دارد:
1- جعل نامه از طرف مفيد، بالخصوص وقتيكه بفهميم نامه متضمن تزكيه و مدح فراوان نسبت به مفيد مي باشد.
2- نامه از جعل شخص مجهول مي باشد.
3- نامه از جعل شخصي سوّمي كه به نويسنده نامه كذباً گـفته من (المهدي) مي باشم.
در علم روايت و درايت این چنين رواياتي مستحق توقف والتفات نمي باشد!! »

0 نظرات: