دوست عزیز به وبلاگ حقیقت ایمان خوش آمدید
امید است که از مطالب موجود در این وبلاگ استفاده بهینه نموده و با نظرات خویش ما را در جهت پیشبرد هر چه بهتر آن یاری نمایید.
این وبلاگ از تمامی مطالب مفید و سودمند شما استقبال میکند. لطفا مطالب خود را به آدرس ایمیل زیر برای ما ارسال نمایید:

hamid.ma66@yahoo.com
۱۳۸۹ تیر ۲۲, سه‌شنبه
گزینش از کتاب ویژه گیهای ایدلوژی اسلامی اثر شهید سید قطب
جهانبینی و عقیدة اسلام عهده دار تمرکز شخصیت و انرژی فرد و جامعه مسلمان است و بازدارندة او از گسستگی و پریشان حالیی سوقات سایر عقاید و مکاتب. وجود انسانی، که در اصل آفرینش یک گوهر است، در تمام مظاهر و فعالیت و عمل خود نیز با خدای یکتا رو در روست، در اعتقاد و اندیشه، در پرستش و پویش و در قانونگذاری و پیروی از قانون و خلاصه در دنیا و آخرت با چنین خداوندی سرو و کار دارد. هرگز با اعتقاد به خدایان گوناگون یا به عناصر مختلف موجود در یک خدا یا قوای رنگارنگ، که برخی در حوزه ی خداوندی خداست و بعضی از حوزة قدرت او بیرونند و با وی دشمنی میکنند، یا به وجود عوامل گوناگون و نا مفهوم در خدا که او را مقهور خود سازند، یا به نیروهای طبیعت که نه وجود شان حدی دارد و نه برای آنها قانونی موجود است، نیروهای خود را پراکنده نمیسازد.
قبله یی برای اعتقاد و شعور و عبادت و قبله ایی دیگر برای رژیم زنده گی از برای خود برنمی گزیند ، هم اعتقاد و هم عمل را از یک منبع دریافت میکند و ضمیر و شعور باطن او همانند فعالیت وعملش پیرو یک ناموس است، ناموسی که نه تنها بر وجود انسان بلکه به تمام جهان حکم فرماست .
انسان در سایة همین وحدت ناموس حیات، بدون پراکندگی و گسستگی نیرو های طبیعی, خود با جهان ارتباط دارد .
این تمرکز و تجمع قوا، نیرویی سهمگین به وجود میآورد که هیچ چیز تاب مقابله با آن را ندارد و رمز خوارق عاداتی که عقیدة اسلامی در زنده گانی و تاریخ بشری به وجود آورده، همین است و نیرویی که منشا این خوارق عادات بوده، سرچشمه یی چون جهان بینی و ایدیولوژی اسلامی داشته است؛ نیرویی که در خود مجتمع و با جهان متحد و در سازش است، اتحادی که نشانة اشتراک در ناموس وحدت است و گذرگاهی به سوی یکتایی خدا و خداوند یکتا!
اکنون میپردازیم به تنها اثر ویژه ی این شناخت و این عقیده در نهاد مسلمان و در زنده گی فردی او در اجتماع اسلامی و در فعالیتش با انگیزة توحید .... آزادی .... و یا به تعبیر بهتر تولدی از نو برای انسان !
اختصاص الوهیت به خدای یگانه و اشتراک بقیة موجودات در بنده گی و در پیراستگی از ویژه گیهای خداوندی، دارای این اثر خواهد بود که بشر، هم در قوانین مربوط به زنده گی و هم در تشریفات مربوط به عبادات، جز به خداوندی خالصانة الله روی نیاورد، زیرا که لازمة یکتایی الله چیره گی اوست ـ مهمترین خاصیت اولوهیت ـ که نه بِهدین را در آن ستیزی است و نه جز بیدین را در آن یارای سخن. آیات قرآن مجید این مطلب را به گونه یی که جای شک یا ستیزی در آن نماند، تعریف و تحدید کرده اند : ان الحکم الا لله ، امر الا تعبدو الا ایاه. ذالک الدین القیم .(قطعا فرمان جز برای الله نیست ،فرمان داده است که جز او را نپرستید . دین راست فقط همین است! )
ام لهم شرکاء شرعو ا لهم من الدین ما لم یاذن به الله ؟...( آیا برای ایشان شریکانی است که برای شان به غیر آنچه الله بدان اجازه داده است ، دین وضع میکنند؟ )
اسلام الله را هم مرجع قانون و هم قبله ی پرستش میداند و این هر دو را از لوازم توحید الله و ویژة الوهیت او؛ همان گونه که بازگشت و سرپیچی از هر یک از این دو را ـ طوریکه در آیات دیدیم ـ خروج از ایمان و اسلام دانسته است .
«اتخذوا احبارهم و رهبانهم ارباباٌ من دون الله و المسیح ابن مریم وما امروا الا لیعبدوا الها واحداٌ لا اله الا هو سبحانه عما یشرکون .»
آن اهل کتابی که این آیه از آنها سخن میگوید ، مسیح پسر مریم علیهما السلام را برای عبادت و سنن مذهبی به خدایی برداشتند و رهبران روحانی خود را ـ نه به این معنی بل به معنای مرجعیت دریافت قانون و حکم ـ به خداوندی گرفتند و آیة مبارکه، این دوگونه خداپرستی را در یکجا و در کنار هم آورده و بیان داشته است که تمام این گونه رفتار ها مخالف ماموریت بشر در خدا پرستی است و مسیحیان را با دلالت صریح این آیه، به سبب این عملشان محکوم به شرک (چند خدایی) نموده است.
از نبی اکرم نیز تفسیری قاطع و صریح در مورد این آیه آمده است : امام احمد حنبل و ترمذی و ابن جریر با طرق متعدد از عدی پسر حاتم طایی، روایت نموده اند که چون رسالت و دعوت پیامبر خدا را شنید به شام گریخت. او مذهب مسیحیت داشت و خواهر او به همراهی گروهی از طایفه ی او اسیر شدند. رسول الله ـ صل الله علیه وسلم ـ برخواهر او منت گذاشت و آزادش کرد و خواهر برادی خود عدی را به قبول اسلام و رفتن به خدمت پیامبر ترغبیب کرد، عدی که رئیس قبیله طی بود به مدینه آمد و سخنش بر سر زبانها افتاد و در حالی که آویزه ای صلیبی زرین به گردن داشت بر پیامبر وارد شد ، پیامبر آیة : «اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله » را برایش خواند. عدی میگوید: گفتم : آنها روحانیون خود را نمی پرستیدند. پیامبر فرمود: چرا ! آنها حلال را بر مردم حرام نموده اند و حرام را بر آنها حلال و مردم نیز از آنها پیروی کردند وبنده گی و عبادت همین است!! »
السدی در تفسیر این آیه گفته است که مسیحیان از روحانیان خود سخن پذیرفتند و کتاب خدا را به پشت گوش افگندند و لهذا خداوند فرمود: « وما امروا الا لیعبدوالله الها واحد» ( فرمان داده نشده بودند مگر اینکه الله یگانه را عبادت کنند ) یعنی وقتی چیزی را حرام فرمود حرام است و وقتی حلال کرد حلال و آنچه او قانون گذارد پیروی از آن واجب است و هرچه فرمان داد عمل بر آن لازم !
عقیدة اسلامی با همین قاطعیت که اعلان میکند : انسان برده روحانیون نیست؛ بشر را از بنده گی بلکه از مرده گی رهایی میبخشد و به او حیات و تولدی دیگر عطامیکند.
اسلام با این منشور بلند پایه، انسان را از بنده گی بنده گان به سوی خدای بی همتا میکشاند و انسان ـ انسان به معنی واقعی وحقیقی وکامل خود ـ چشم به جهان نگشود مگر آن که از بنده گی مردم قدرتمند رهایی یافت وزنده گی او ـ و ضمیر و عقیده واندیشه اش ـ راه آزادی گرفت.
تنها اسلام است که با اعلان اصل : قانون گذاری و فرمان روایی مخصوص خداست ) مردم را از بنده گی بنده گان به بنده گی خدای یکتا کشانید, مردمی که در تمام نظامات جهان حق قانونگذاری و فرمانروایی را به دست بشر سپرده اند ـ به هرصورت و به هر شکلی که باشد ـ به گرداب برده گی برده گان سقوط کرده اند ولی با اسلام و فقط با اسلام است که انسان با پرستش الله از این گرداب رهایی می یابد.
این همان حقیقت بزرگ و شکوهمند آزادی انسان است و از همین رو همان تولد انسان !... چه پیش از آن انسان به معنای وجود کامل خود، به معنای انسان با شکوه و بینظیر، هرگز وجود نداشت , این هدیة خداوندگاری است برای مردمی که به راه توحید قدم میگذارند و تنها نعمتی است خدایی که بر بنده گانش منت گذارده و فرموده است : «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا .(امروز دین شما را کامل ساختم و نعمت خویش برشما تمام نمودم و راضی شدم به اینکه اسلام دین شما باشد.)
و این همان هدیة است که یگانه پرستان به دنبال نقشی که در سعادت جهانیان داشته اند به بشریت اهدا کردند و همان نعمتی بود که توحید گرایان توانستند پس از برخورداری خود از سرچشمه ای جوشان آن دیگران را نیز برخوردار و سیراب سازند و آنچه پسند خدای آنها بود از آن بخواهند .
این همان نوآورده یی است که الله پرستان میخواهند به بشریت هدیه کنند همان طور که درگذشته به گذشتگان هدیه کردند و بشریت آن روز مانند بشر امروز, روز نوین خود را از افق این جهان بینی دریافت داشت و در برابر جاذبه وگیرایی آن خود دارای نتوانست کرد ، زیرا ره آوردی باخود داشت که خود داری او را بی اثر میساخت .. و امروز نیز به بشریت چیزی ارزانی میدارد که نه تنها به امروز مختص نیست بل ... چیزی است ماورای عقاید و افکار فلسفه ها و مکتب ها و ماورای قوانین و مقرراتی ک تاکنون با آن روبه رو شده است .
ربعی بن عامر نماینده ی سپاه مسلمانان ، به رستم فرخزاد ، سپهسالار ایرانی ساسانی، در پاسخ وی که پرسید: چه چیز آورده اید؟ تنها چند کلمه باز گفت که خطوط اصلی عقیده اسلامی و جنبشی را که از آن سرچشمه گرفته به خوبی ترسیم میکند ، همان طور که عقیدة مسلمانان و شناخت نقش جهانی و انسانی آنها را مجسم میسازد . وی گفت: الله ما را برانگیخت تا آن کس را که او خواهد از بنده گی بنده گان بیرون بریم و به بنده گی الله یگانه در آوریم تا از تنگنای جهان به پهنه ی دنیا و آخرت بیرون رود و از ستم ادیان به عدل اسلام وارد گردد.)
در این کلمات معدود، شالودة ایدیولوژی اسلام و طبیعت حرکت و قیام اسلام که از عقیده سرچشمه میگیرد و آن را به اطراف میگستراند نشان داده شده است.
اسلام به معنای بیرون شدن از بنده گی مردم است و بنده الله شدن . اسلام واگذاری زنده گی و مرگ ، در این جهان و پس از آن به الله است . اسلام اختصاص دادن الوهیت و ویژه گی ها ی آن به الله است و سلطه و فرمان فرمایی و قانون گذاری از نخستین این ویژه گیهاست که نه بهدینان را در آن ستیز است و نه جز بیدینان را در آن یارای سخن. انسان بدون وارهیدن جز از الله ، نه فقط آزادی را از دست داده بلکه خود را نیز نیافته است.
یکتا پرستان وقتی به راستی زیر لوای او گرد آیند ، حق دارند که آنچه را که ربعی گفت به بشریت بگویند. بشر امروز نیز از نقطه ی نظر آن روز شان همانند بشریت در روزگاری است که ربعی آن سخن را گفت ... سراسر گرفتار بنده گی بنده گان ... وتوحید به معنای جامع خود آن است که بنده گان را با خواست الله از یوغ برده گی مردم به بنده گی خدای یگانه بالا برد وتنها با این فراز است که انسان آزادی نه بلکه زنده گی را آغاز میکند.
توحید گرایان وقتی درجاده یی که الله فراه راه آنان گذارده بیفتند و مردم را به سوی آن بخوانند ،خواهند توانست که به بشریت چیزی را هدیه کنند که هیچک از مکاتب و مذاهب و مقررات بشری نتوانسته اند آن را بیاورند . یکتا پرستان امروز و آینده نقشی نوین دارند .. نقشی جهانی و انسانی و با شکوه ... نقش رهبری اصیل همه جنبشهای انسانی و جهانی ، نقش بر پاساختن وجود انسان ، همچنانکه اعراب جزیره العرب را توانایی بخشید که وجودی انسانی بسازند وانسانیت را در جهان رهبری کنند.
امروز مسلمانان نمیتوانند برتریهای علمی یا پیشرفتهایی در زمینه های تمدن ـ که بر تمام آنچه که بشر امروز دارد ، تفوقی به سزا داشته باشند ـ به بشریت تقدیم کنند .... ولی در توانایی آنان است که چیزی والاتر از همه پیشرفتهای علم یا تمدن جهان به آنها ببخشند . : آزادی واقعی انسان بلکه زنده گی نوین.
وقتی که این ارمغان را به بشریت بدهند ، راهی کامل فرا راه زنده گی آنها نهاده اند راهی که شالوده اش احترام به مقام انسان و به آزادی دست و خرد و ضمیر و روح او از تمام بنده گیهاست ، آزادی بشر و تما م نیروهای نهفته او برای انجام جانشینی الله است عزیز و محترم، آن طور که خدای او خواسته است ... و چون انسان با این همه آزادی به وظیفه خود (خلافت الهی) ، برخیزد نیک میتواند که در اوج آزادی و قله ی عزت برتری علمی و پیشرفت مدنی نیز به دست بیاورد بی آنکه بندة ابزارتولید باشد یا که برده بشر!

0 نظرات: