دوست عزیز به وبلاگ حقیقت ایمان خوش آمدید
امید است که از مطالب موجود در این وبلاگ استفاده بهینه نموده و با نظرات خویش ما را در جهت پیشبرد هر چه بهتر آن یاری نمایید.
این وبلاگ از تمامی مطالب مفید و سودمند شما استقبال میکند. لطفا مطالب خود را به آدرس ایمیل زیر برای ما ارسال نمایید:

hamid.ma66@yahoo.com
۱۳۸۹ خرداد ۶, پنجشنبه

در كشور ما اوضاع نا به هنجار است! اشغال خارجي، فساد ادارة داخلي، به هم ريزي اركان اجتماعي، اختلاف در ميان طيف هاي اجتماعي، همان آب گل آلودي را به ميان آورده كه در آن عده يي استفاده جوي،به فكر گرفتن ماهي به نفع خود برآيند. اكنون مينگريم كه بسياري از بي زبانها زبان درآورده اند، خاينان دست خيانت دراز كرده اند، بسياري از بي آزرمان،به طبل بي شرمي ميكوبند و دست فساد پيشگان براي انتشار فساد و رذالت دراز گرديده و به همين ترتيب ميدان براي جولان بدعتگزان و خرافاتيان نيز فراهم آمده تا در آن به خرتازي پردازند و حتي پا از حد خويش نيز فراتر نهاده و به حدود شرع الهي تجاوز كنند، عقايد ديگران را زير سوال ببرند و حتي واقعيتها و حقايق مسلم تاريخ را به باد انتقاد بگيرند و در مقابل حق شاخ و شانه بكشند و براي هيچ و پوچ سينه چاك كنند !
به نمونه اي از اين آشفته بازار نگاهي مي اندازيم:
طوري كه از ولايت هرات افغانسان خبر ميرسد، در دانشگاه اين ولايت ، مضمون ثقافت اسلامي تدريس ميشود و در قسمتي از آن كه در بارة خصوصيت تدريج احكام شرع گفتگو شده است، به موضوع حرمت تدريجي خمر يا شراب، اشاره شده و در همين بحث به حديث صحيحي از مسانيد حديثي اهل سنت و جماعت، استناد صورت گرفته كه در آن نشان داده ميشود، مسلمانان قبل از حرمت شراب، از آن استفاده ميكردند.
از جمله در باب شان نزول آيت: يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَةَ وَأَنتُمْ سُكَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ ... [النساء : 43](اي مومنان! [وقتي كه از اثر نوشيدن شراب] بيخود هستيد به نماز نزديك نشويد تا اين كه بدانيد چه ميگوييد! ). گفته شده است كه: حضرت عبدالرحمن بن عوف ، قبل از تحريم شراب مهماني ترتيب كرد و در آن طعام و شرابي براي مهمانان فراهم آوريد. از جمله كسان شركت كننده يكي هم حضرت علي بن ابي طالب بود. وقت نماز شام كه فرا رسيد مردم حضرت علي را براي امامت به محراب فرستادند حضرت علي سورة كافرون را خواند و بعد از قل يا ايهاالكافرون لااعبد ما تعبدون گفت، و نحن نعبد ما تعبدون.
اين بود كه آيت بالا فرود آمد و مومنان را از نماز خواندن در وقت بيخودي باز داشت!
اينك متن حديث به روايت ترمذي :
حَدَّثَنَا عَبْدُ بْنُ حُمَيْدٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ سَعْدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الرَّازِيِّ عَنْ عَطَاءِ بْنِ السَّائِبِ عَنْ أَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّلَمِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ قَالَ : صَنَعَ لَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ طَعَامًا فَدَعَانَا وَسَقَانَا مِنْ الْخَمْرِ فَأَخَذَتْ الْخَمْرُ مِنَّا وَحَضَرَتْ الصَّلَاةُ فَقَدَّمُونِي فَقَرَأْتُ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ وَنَحْنُ نَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ قَالَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ }
قَالَ أَبُو عِيسَى هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ صَحِيحٌ . ترمذي
و به روايتي ديگر آمده است :
حدثنا أحمد بن محمد بن سعيد الأنماطي قال حَدَّثَنَا عبد الرحمن بن عبد الله بن سعد الدشتكي قال حَدَّثَنَا أبو جعفر الرازي عن عطاء بن السائب عن أبي عبد الرحمن عن علي رضي الله عنه قال صنع لنا عبد الرحمن بن عوف طعاما فدعانا فأكلنا وشربنا من الخمر فلما أخذت الخمر فينا وحضرت الصلاة أمروا رجلا فصلى بهم فقرأ :قل يا أيها الكافرون لاَ أعبد ما تعبدون ، ولكن نعبد ما تعبدون يعني فخلط في قراءته فأنزل الله :يا أيها الذين آمنوا لاَ تقربوا الصلاة وأنتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون.
وهذا الحديث لاَ نعلمه يروى عن علي رضي الله عنه متصل الإسناد إلا من حديث عطاء بن السائب عن أبي عبد الرحمن وإنما كان ذلك قبل أن تحرم الخمر فحرمت من أجل ذلك. مسند بزاز ، مسند علي بن ابي طالب
ذكر اين حديث صحيح را عده يي بهانه قرار داده و در داخل پوهنتون و حتي شوراي ولايتي و حتي بالاتر از آن در شوراي ملي، غوغو به پا كردند كه گويي در اين حديث به شان حضرت علي توهين شده و بايد آن را حذف و نويسنده نيز مجازات شود!
و حال ما با ذكر اين نكته كه در ايجاد اين گونه غوغوها يقينا دستان فتنه انگيزي موجود اند كه ميخواهند، آتش فساد بر افروزند و از احساسات ديگران سوء استفاده كنند، و عده يي هم هستند كه واقعا فكر ميكنند اين حديث به اعتقادات شان در تضاد است و بايد از آن جلوگيري شو ، هم براي جلوگيري از فساد فتنه انگيزان و هم توجيه درست كساني كه به اشتباه فكر ميكنند كار نادرستي صورت گرفته است ، دو نكتة مهم تقديم خواننده گان محترم ميشود، شايد كه مورد استفاده واقع شود.
نكتة اول: از نگاه اهل سنت و جماعت قرآن به صورت تدريجي نازل شده و احكام الهي به گونة تدريجي كامل گرديده است و مسلمين نيز با رعايت همين تدريج وارد حوزة اسلام شده و تا مراحل اكمال دين رسيده اند. از جمله در بارة تحريم شراب چند مرحله پيموده شده تا به تحريم قطعي آن منجر گرديده است :
در ابتدا الله متعال اين آيت را نازل كرد: يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ .(اي مومنان! وقتي در اثر نوشيدن شراب بيخود هستيد به نماز نزديك نشويد تا بدانيد كه چه ميگوييد )
و سپس اين آيت نازل شد : يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا(از تو در بارة شراب و قمار ميپرسند . بگو: ضرر اين دو از نفعشان بزرگتر است. )
و بعد اين آيت فرستاده شد: يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ . (اين مومنان! همانا شراب و تيرهاي فال و بتها و چوبهاي قمار پليد و از كارهاي شيطاني است از آن اجتناب كنيد باشد تا رستگار شويد)
در مراحل اول و دوم مسلمانان چون تا هنوز حرمت شراب قطعي نشده بود، شراب مي نوشيدند و اين كار حرام و ناپسند نبود! و حتي گفته شده است كه در جنگ بدر كساني از مسلمانان به شهادت رسيدند كه در شكمهايشان شراب موجود بود.
اما پس از نزول آيت در مرحلة سوم شرب خمر براي مسلمانان حرام شد و با نزول اين آيت است كه گفته شده، در كوچه هاي مدينه منوره شراب به راه افتاده بود و مردم با تحريم آن ديگر لب به شراب نيالودند.
لهذا شراب نوشيدن حضرات صحابه از جمله عبدالرحمن بن عوف رضي الله عنه كه از جملة كبار صحابه محسوب ميشود و علي بن ابي طالب رضي الله عنه، كه از كبار صحابه محسوب شده و خليفة راشد چهارم امت اسلامي است، چون قبل از تحريم قطعي شراب صورت گرفته هيچ نقصي به شخصيت آن بزرگواران وارد نميكند و عيبي شمرده نميشود.چون آنان امري خلاف حكم قطعي الهي انجام نداده اند. به همين ترتيب در بارة سيدالشهداء حضرت حمزه رضي الله عنه عموي پيامبر صل الله عليه وسلم – نيز روايتي موجود است كه قبل از تحريم ، شراب مينوشيد و در بارة حيات دوران جاهلي حضرت عمر فاروق رضي الله عنه نيز رواياتي هست كه شراب نوشيده است! و اين موارد هيچ گونه مشكلي به اين ذوات عاليشان وارد نميسازد و آنان را مجروح نميكند.
دوم : و اما اين جر و جنجالها براي چيست؟
اين جنجالها در حقيقت جنجالهاي مذهبي است.
چرا كه شيعه متعقد به اصل امامت است و براي امامت معتقد به عصمت است! و عصمت از نگاه شيعه به معني منزه بودن امام از هرگونه معصيت و حتي خطا و اشتباه! در تمام دوران حيات و زنده گي است.
لذا آنان معتقد به ايمان ابوطالب اند از آن جا كه ميگويند، امام بايد از صلبي پاك و مومن ، پديد آمده باشد و در ضمن حضرت علي كه امام است مبري از هرگونه خطا و خلل و گناه در طول حيات خود بوده است. لذا چگونه امكان داشته كه ايشان لب به شراب بزنند و لو قبل از تحريم آن بوده باشد.
خوب واضح است كه اين گونه نگاه مقدس مآبانه ، به يك تن از اصحاب پيامبر، از نگاه اهل سنت و جماعت ، نگاهي غير اصولي و غير منطبق با واقعيت هاي تاريخي است و امري بدعت و نو پيدا تلقي ميشود كه براي آن دليلي نميتوان از كتاب الله وسنت نبي اكرم ارائه نمود.
اصحاب پيامبر از جمله حضرات ابوبكر و عمر و عثمان وحيدر رضي الله عنهم ، انسان هاي عاديي بودند كه الله به آنان مصاحبت نبي اكرم صل الله عليه وسلم - را نصيب فرمود و آنان از سرچشمة زلال وحي و نبوت كمال استفاده را بردند و در حد توان انساني خود از آن مستفيد شدند به حدي كه در ميان امت اسلامي قله نشين ميدان انسانيت و كرامت وشرافت گرديدند و زنده گي شان براي ديگران اسوه و الگو قرار گرفت.
اما اين بدان معني نيست كه حيات آنان حياتي فرشته گون بوده باشد و آنان هيچ گاهي در كار خود مرتكب خطا و خلل نشده باشند! هرگز!
در زنده گي هر يك از بزرگمردان كه نگاه مي كنيم ، علاوه بر نكات متبارز و تعجب برانگيز مثبت كه قسمت اصلي حيات شان را احتوا ميكند، نگاه ما به اشتباهات و خطا هاي انساني آنان نيز مي افتد كه بنا بر مقتضيات حيات و طبيعت انساني احيانا از آنان سر ميزده است ، اما آن مشكلات و خطا ها و خلل ها يا در پرتو توجيهات وحياني نبي اكرم به سامان مي آمد و يا در اثر توجه شخصي و تواصي به حقي كه در ميان اصحاب و امت اسلامي معمول بود، با توسل به استغفار و انابه، به نيكويي مبدل ميگرديد و آنان وقتي متوجه آن خطا و خلل ميگرديدند، بر آن اصرار نمي ورزيدند! و جالب اين است كه بحث خطا و اشتباه در مورد مقام شامخ نبي مكرم اسلام نيز با توجه به حيات انساني ايشان، امري غير قابل انكار است چرا كه نصوص فراواني از قرآن به آن دلالت صريح دارد از جمله سورة عبس وتولي و آياتي كه در مورد اجازه دادن به متقاعدين از جنگها وغيره بوده است. اما اين مشكلات نيز در پرتو وحي الهي است كه اصلاح ميگرديد و نبي مكرم اسلام با سلاح استغفار به جبران آن مي پرداختند! آيه هاي قرآني ، عفاالله عنك لم اذنت لهم ، و استغفره انه كان توابا، و واستغفر لذنبك و غيره همه مشعر بدين حقيقت مطلق هستند!
اساس فكر اهل سنت و جماعت مبتني بر چنين استدلال هاي محكمي است كه از طريق قرآن وسنت نبوي به دست آمده است. و اكنون كه ما در برابر توقع غير اصولي اهل تشيع در اين باره قرار گرفته ايم، آيا بايد از نظرات اصولي خود دست بكشيم! يا اين كه ايجاب ميكند آنان را نيز بدين حقيقت فرا بخوانيم تا مشكلات امت حل شود و بيش از اين دايرة بدعت وخرافات گسترش نيابد و شگاف ميان مسلمانان فزوني نيابد؟
جالب است شنيده ايم كساني كه نان به نرخ روز ميخورند، بر آن شده اند تا بالاي اين حقيقت را بپوشانند و در كتاب مذكور دست اندازي نمايند! اما مگر جامعة اسلامي به چنين گستاخي اجازه ميدهد؟ و آيا كسي صلاحيت دارد تا بالاي عقايد قاطبة امت، خط بطلان بكشند و يا از تصريح حق جلوگيري نمايد؟! هرگز!
بهتر آن است كه در اين باره ميان علماي اهل سنت و تشيع گفتگوي منطقي صورت گيرد و كم كم موضوعات اصولي كه موجب اختلاف واقع شده هم از طريق رسانه ها و هم از طريق مباحث دانشگاهي و علمي به بحث و مناظرة آزاد گذاشته شود، تا حقيقت موضوع بر همگان آشكار گردد.
راه تفاهم و محبت و همكاري ميان مسلمانان ، نه با چشم پوشي بر واقعيات بلكه باگفتگو روي مسائل مختلف گشوده ميشود، صحبتي كه اصولي باشد و بدون خرج احساسات و يا شماتت به ديگران!
دايرة نقد اصولي بالاي همگان تا به قيامت باز است و هيچ كسي را توان بستن اين دايره نيست بلكه تجربه نشان داده است كه اين دايره در حال وسعت گرفتن است و اينك ما نيز در جامعة خود مكلف هستيم كه در عوض جلوگيري مذبوحانه از آن ، مردانه قدم به ميدان بگذاريم و هرچه به چنته داريم براي رسيدن به حق آشكار كنيم تا همه ببينند و بشنوند وسپس خود به ميل خويش مسيرخود را انتخاب كنند.
فعلا زمان خرج احساسات گذشته است و اين كه بگوييم ، حرفي نزنيم تا مبادا ديگران ناراحت شوند! راه به جايي نميبرد.
در مورد اختلافات اهل سنت و تشيع و يافتن راه حل براي آن بايد گفت كه:
همين اكنون در مصادر اصلي و معتبر شيعه هزاران هزار توهين نسبت به عقايد اهل سنت موجود است، كه اهل تشيع از اظهار آن در مقابل اهل سنت خود داري ميكنند اما در صحبتهاي خاص خود براي پيروان شان از آن ها استفاده ميبرند، خوب اين به چه معني است؟ در حالي كه اهل سنت آن چه را كه در كتابهاي خود دارند علني و بدون پرده در همة منابر و مواعظ براي همگان اعلان ميكنند و بدان افتخار هم ميكنند! و چيزي براي پوشيدن ندارند.
آيا اين گونه رك بودن بهتر است يا مانند منافقت كه حتي طرفداران خود را نيز دچار اختلالات فكرو رواني سازيم و آنان از خود بپرسند كه چرا بزرگان ما اين گونه پريشان گويي ميكنند وهر دم يك گونه صحبت به ميان مي آورند و در هر موقعيت به گونة مختلف در يك موضوع سخن ميرانند ؟ تا به كي بايد چنين باشد؟
واضح است كه اهل سنت در اين باره مشكلي ندارند و اين اهل تشيع هستند كه بايد براي ترويج و دفاع افكار خود راهي اصولي پيدا كنند و اين كار با جلوگيري از پخش و نشر افكار ديگران ميسر و ممكن نيست بلكه بايد بدون واهمه به ميدان داخل شوند و اگر حرفي براي دفاع دارند آن را بدون تقيه و هراس به ميدان اندازند تا اگر قابل استفاده هست ديگران نيز از آن مستفيد گردند و اگر نيست بلاخره مردم را از بلاتكليفي نجات بخشند.
اين راه اصولي است! اما جلوگيري از انتشار عقايد مورد پذيرش نود و پنج فيصد امت اسلامي، و نود فيصد مردم افغانستان، در صلاحيت آنان نيست و حتي به مصلحت آنان نيست چرا كه آنان خوب ميدانند اگر اين گونه مباحث به عرصة عوامي كشيده شود آن وقت كار بسيار دشوار خواهد شد!
پس بهتر است كه همه براي دفاع از عقايد خود به استدلال درست، بدون خرج احساسات متوسل شوند وطوري كه درخور انسان است با نظريات ديگران مقابل شده و صحت نظر خود را به اثبات برسانند در غير آن وقتي خود چيزي ندارند به داشته هاي معقول ديگران تمكين كنند تا از خسارت دنيا و آخرت نجات يابند.

9 نظرات:

جلال الدين گفت...

در مورد تجمع تعدادي از هزاره ها در پوهنحي شرعيات هرات و اين گونه اعمال بايد گفت كه بلي اگر اهل سنت به خود نيايند، متاسفانه از حالات بدي كه در كشور حاكم است شيعه ها با عجلة تمام زيركانه به نفع خود استفاده ميكنند. به اين گونه اعمال ميتوان، از غصب زمينها و علف چرهاي كوچي هاي مظلوم در صفحات مركزي و شمال كشور به همكاري كساني مانند كريم خليلي و محقق و حسين انوري و غيره گرفته تا جاگيري پلان شده در قطعات اردو و پوليس دولت صليبي كرزي و همچنين اعمار خرافات خانه هاي بسيار به نام حسينيه و فاطميه و ... در هر كنار و گوشه و همچنين ، جابه جايي قصدي و باز هم پلان شدة هزاره ها در مناطق حساس ولايات كشور از جمله هرات و فراه و كابل و نيمروز و... به هدايت ايران و ساخت و ساز مدارس و پوهنتونها و ايجاد و راه اندازي تلويزيونها و رسانه هاي ديگر شيعه و غيره كارهاي تحريك آميز ميتوان نام برد كه متاسفانه اهل سنت هيچك از اين موارد را درك نميكنند و براي مقابله با اين تهديد جدي، دست بالاي دست گذاشته و اصلا نميدانند كه چه برسر شان در حال آمدن است.
سپاهي تحت نام محمد الرسول الله! در ايران برضد ملت افغانستان در حال تجهيز و آماده گي است، از داخل نيز تمام شيعيان مسلح و ديپوهاي شان كه ايران هديه كرده است دست نخورده باقي است ، مدارس و مكاتب شان يكسر براي فرزندان اهل سنت آموزش تعليمات خرافي شيعه و شرك و بت پرستي ميدهند، از نظر اقتصادي شاه رگ هاي اقتصادي را در هر ولايت در دست گرفته اند، از نظر سياسي تا بلند ترين پست هاي دولتي را اشغال كرده و يكسر از آن به نفع افكار و افراد خود كار ميگيرند،از جمله در وزارتهاي مانند تحصيلات عالي در رده هاي بالا نفوذ كرده اند و يكسر بر ضد اهل سنت توسط كساني مانند، موسوي و سرپرست وزارت! و... مصروف توطئه هستند، كرزي هم به ايران در بدل پرداخت ماهوار دالر نوكري ميكند، و ديگران هم براي گرفتن ويزا و زنده گي آرام خانواده هاي خود در ايران، برايش جاسوسي ميكنند، ايران متخصص فرمايشي به كشور ما به نام دكتر هزاره و شيعه ميفرستد، جاسوسهاي شان مانند جبرئيلي و قاري يك دست و نميدانم هزار ويك مسخرة ديگر در پارلمان بر ضد اهل سنت مصروف كار هستند، شوراهاي ولايتي را به قبضة خود گرفته اند، از جانب امريكا و اروپا هم حمايت و پشتيباني ميشوند ، حالا از شما مي پرسم، آيا وقت آن براي شيعه نرسيده است كه به ايستاده گي در برابر عقايد اهل سنت دست به قيام بزند؟ خوب بگوييد سنيها براي دين و مذهب خود چه كرده اند به جز اختلاف! آن گوساله هاي كه به نام شوراي علما در هرات و يا جا هاي ديگر دور هم جمع ميشوند آيا ميتوانند از اهل سنت در برابر اين پيشروي حساب شدة شيعه به دفاع بر خيزند؟ شوراي كه آن را يك آخند تفنگي امريكايي كه خداداد ناميده ميشود، رهبري ميكند، آيا كارش به جز توطئه بر ضد مسلمانان كار ديگري ميتواندباشد؟ و يا آن دوبي هاي ديگر چه ميكنند در داخل شورا جز اختلاف افگني در ميان مردم!
مردم را هم كه مي بينيم دين خود را به پول ميفروشند وقتي هزاره براي خريد زمينش ايستاده ميشود، آن بدبخت پول پرست نميداند كه دارد چكار ميكند! نميداند كه روزي مانند فلسطين كه اسرائيلي ها مردمش را به همين بهانه از خانه هاي شان بيرون كردند توسط هزاره ها سر بريده خواهد شد! و حالا برايش زمين ميفروشد.
دولت صليبي كرزي هم يكسر براي شان تذكره ميدهد تا به هرجايي كه خواسته باشند نقل مكان كنند!
همين دوهفته پيش بود كه در ولايت هرات مردم شاهد افتتاح دو پوهنتون بودند يكي غالب و يكي هم به نام اشراق كه اشراق را آن جاسوس ايران به نام داكتر نعيم اسد و كساني از خود فروختگان و كاسه ليسان خميني مانند رضا زاده و ... رهبري ميكنند.
روز جمعه پوهنتون غالب در شهر هرات افتتاح شد، در همان روز پوهنتون شيعي اشراق هم كه هنوز كارهاي قانوني آن به پايان نرسيده و اجازة رسمي براي فعاليت خود نگرفته است، امتحان كانكور خود را برگزار كرد. وقتي از ماجرا مردم خبر شدند دانستند كه موسسه اشراق را به صورت غير قانوني با دستور اكيد كريم خليلي و اعمال فشار غير قانوني وي به زور در هرات افتتاح كردند!
بلي عزيزان ! شما از گفتگوي شيعه با اهل سنت حرف ميزنيد، اينها هرگز تن به گفتگوي منطقي با اهل سنت نميدهند چرا كه ميدانند رسوا ميشوند، سياست فعلي شيعه كار خاموشانه براي پخش خرافات و بدعت ها در سطوح مختلف بدون ايجاد سرو و صدا است ، اهل سنت اگر حالا صد مرتبه دم اينها را لگد كنند عكس العمل منطقي به صورت مناظره و گفتگو نشان نميدهند فقط سرو صداي مظلومانه به نفع خود مانند يهوديهاي فلسطين ايجاد ميكنند و با مظلوم نمايي كار خود را به پيش ميبرند!
خلاصه وضعيت اين است. اما اين كه اهل سنت در برابر اين توطئه خاينانه چه ميكند والله ما كه نميدانيم!. خدا حافظ تان

ناشناس گفت...

شيعه هيچ غلطي كرده نميتواند در برابر خشم ملت ما مثل خس نابود ميشود . ان شاء الله به گفته مردم هرات گندم بيمزد آرد ميكند.

ناشناس گفت...

آيا بهتر نيست براي وحدت كار كنيم؟؟

moheb گفت...

اي كاش شيعه معني وحدت را ميفهميد.

ناشناس گفت...

امیدوارم خداوند شما را هدایت کند که بجای پرداختن به مسایل مهم دنیای اسلام به مسایل پوچ وبی اساس نپردازید در پوهنتون هرات کدام استاد ثقافت شیعه است؟ آن را به من هم معرفی کنید ای کذابان همانند اسلاف در غگوی خود کذابید
اگر در لکچر نوت ثقافت پوهنتون چیزی نوشته اید خود نوشته اید در ثانی من یک شیعه اصیل هراتی ام همانطوری که از هر جای افغانستان هرشخص سنی مذهب میتواند ساکن هرات ویا هرجای دیگر افغانستان گردد هر شیعه افغان با هر نژادی نیز حق سکونت در هرات را دارد به کوری چشم دشمنان ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند ف.م

ناشناس گفت...

جای شرم هست واقعا تو که درس خوانده ای ایرقم گپ مزنی از بی سواد های جامعه ادم نباید گله کند
وای بجای اینکه به این فکر کنی که جامعه را یک جا کنی که وحدت بوجود بیاید ای گپا را میزنی
تو خبر داری از کارهای امریکا ُ تو میفامی که چی کار میکنن در افغانستان بجای اینکه یکجا شوی که به وجود انها خاتمه بدی ای گپا را می زنی

ناشناس گفت...

اسلام منهای عدل و امامت .اسلام منهای اسلام است. be taied gaphaye dosteman biaied yag ostad seqafat shia peyda konid da pohantone herat.harchi neveshtid paye khodetan ast.zore khodast ke emroz shoma bain khod ham jang darid.khoda shoma mardom ra hedayat kona

ناشناس گفت...

دین اسلام منهای عدل و امامت دین اسلام منهای اسلام است
و باید بگویم چقدر عقب مانده و پست استی به جای اینکه ملی فکر کنی داری افکار مردم را به عقد قرن بوق و ادم های اولیه می بری بدان از کسانی که مردم افغانستان را به این قههرا کشانده تو هستی . پس بدان که ده ها میلیون نفر را بدبخت کرده ای. و این از تو بازخواست خواهد شدو حال که اینطور بسته فکر می کنی پس باید بگویم برای تو ادم : که خوب است همه ی این اتفاق ها در حال افتادن است و هرروز هم با اراده قویتر به جلو می رویم و هر روز تر هم هوشیار تر می شویم به کوری چشم ادم هایی امثال شما
تو مسیول بدبختی و عقب ماندکی افغانستا ن استی . تو مسیول تفرقه اندازی در افغانستان استی تو مسیول اشوب در افغانستان است وتوتوتوتو

ياسر محمدي گفت...

عزيزان نبايد احساساتي شويد. بلاخره بعضي حرفهاي هم در شيعه و هم در سني هست كه بايد هم شيعه و هم سني روي آن فكر كنند و عقل خود را در آن داور قرار دهند مشكل حل ميشود. در غير آن دشنام دادن به هم كه كاري به پيش نميبرد. بايد روي موارد مطالعه كنيم و بعد افكار ديگران را فكرا نقد كنيم و راه درست را با منطق درست به ديگران نشان دهيم. شما نوشتة فتنه انگيزي را دقيق بخوانيد بعد نظر خود را ارائه كنيد.