۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه
ميگفتيم كه در زير كاسه نيم كاسه است، اما كمتر باور ميكردند، ميگفتيم كه براي كوبيدن اسلام و سنگرهاي مقاومت اسلامي، در سراسر جهان و به خصوص در افغانستان ، توطئه شيعي – صليبي بر ضد امت اسلامي روان است، اما كمتر باور ميكردند، ميگفتيم كه دست ايران رافضي با امريكاي صليبي، در قضاياي افغانستان در يك كاسه است اما كمتر باور ميكردند تا اين كه ماجراي اخير دفتر كرزي، گوشه اي از اين واقعيت را به اثبات رسانيد و نشان داد كه، رژيم رافضي ايران ، براي تقويت بنية حكومت صليبي كرزي، در آشكار و پنهان ميكوشد و با وجود اين كه از يك طرف به گروه هاي از طالبان مساعدت نظامي ميرساند و يا نفرات القاعده را در دامان خود مي پروراند، و براي ملت افغانستان علي الظاهر به خاطراشغال كشور شان توسط امريكا دل ميسوزاند و واي واي سرميدهد اما در واقعيت بر مبناي مثال مشهور با ميش نوحه ميكند و با گرگ دمبه ميخورد!
ماجراي رسوايي اخير از اين قرار است كه از سالها به اين سو، هر ماهه دولت رافضي ايران مبلغ هنگفتي را به صورت نقد دالري، به شكل پنهاني ، در اختيار شخص كرزي قرار ميداده است و اخيرا اين ماجرا زماني افشا شد كه مسئول دفتر كرزي به اين جرم اعتراف كرده و سپس شخص كرزي نيز مسئوليت آن را به عهده گرفت ولي آن احمق فكر ميكرد با چالاكيهاي سياسي كه دارد ميتواند از زير بار اين رسوايي بزرگ در رفته و در حضور خبرنگاران كوشيد تا نشان دهد كه اين پول جزئي از كمكهاي كشور ايران بوده است كه به صورت رسمي براي دولت افغانستان هر ماهه پرداخت ميگرديد . اما حقيقت اين ماجرا به گونة ديگر بوده است، چرا كه اولا سفير ايران در افغانستان از اين موضوع ابراز بي اطلاعي نمود! و سپس مجلس شوراي ايران نيز از آن ابراز بيخبري كرد و دولت ايران را محكوم كرد كه چرا نماينده گان ملت در جريان پرداخت چنين مبالغ هنگفتي كه به صورت غير قانوني به دولت صليبي كرزي پرداخته ميشود قرار نداشته اند، در صورتي كه هر مساعدت قانوني بايد توسط اين نهاد مردمي در ايران قبلا به تصويب رسيده باشد!
به همه حال! از صورت اين واقعه چنين به دست مي آيد كه، ملت افغانستان در برهة كنوني براي مقابله با خطر صهيوني – صليبي در دنيا كاملا تنها مانده است و يگانه رژيمي هم كه تا به حال مدعي حمايت از ملت افغانستان باقي مانده بود اكنون نشان داده است كه خير، آنان نيز در پروسة سركوب مقاومت ملت رشيد افغانستان در برابر سپاه صليبي همچون گذشته ها، در كنار صليبيون قرار گرفته و در اين بين كار شان فقط و فقط به انتشار مذهب رفض و حمايت از فرقة ضالة رافضه در افغانستان خلاصه ميشود وبس!
حادثة اخير نشان دهنده چند نكتة مهم است :
اولا اين كه فهميده ميشود ملت افغانستان به چه مصيبت بزرگي در برهة فعلي گرفتار است و چگونه كساني را براي سرپرستي اين ملت در نظر گرفته اند كساني كه فقط و فقط در پي يافتن منافع شخصي خود بوده و از اين كه براي چه كسي نوكري و سرسپرده گي نمايند ابدا ابايي ندارند، و حتي از اين كه براي صد ارباب خوش رقصي نمايند، براي شان تفاوتي نميكند، آن چه براي اينان مهم است فقط پول است كه خداي اصلي آنهاست! بدين لحاظ مينگريم كه هم براي امريكا مزدوري ميكنند ، هم نوكري اروپا را براي خود افتخار ميدانند، هم دم دولت هاي بيغيرت عرب را بو ميكشند و هم خود را قربان و صدقة سر روافض ميسازند و اخيرا نيز عقد نوكري با دولت رافضي پاكستان را نيز بسته اند، اما در اين بين آن چه كه از مصايب بر سر ملت افغانستان مي آيد هرگز خمي به ابرو نمي آورند!
ثانيا، رژيم رافضي ايران نشان داده است كه با دادن اين پولها، براي خدا ماهي نميگيرد بلكه هدف آن از يك طرف تقويت جناح هاي رافضي مزدوري است كه در افغانستان براي شان لانه ساخته است، كساني مانند خليلي و مزاري و محسني و محقق و صد هاي رذيل ديگر ، كه هم اكنون در ساحات مختلف در زير حمايت مستقيم دولت ايران چنگالهاي خود را به جان ملت ما فرو برده اند و در مجالهاي سياسي و نظامي و اقتصادي و فرهنگي و ... بزرگترين امتيازات را نصيب خود و پيروان خويش كرده اند، چنان كه در مجال اقتصادي عمده ترين فعاليتهاي اقتصادي را به نفع راوفض و رژيم رافضي ايران در اين كشور صورت ميگيرد، و در مجال فرهنگي و مذهبي شب و روز با تاسيس، حسينيه ها و مهديه ها و مزارات امام زاده ها و مكاتب و رسانه ها و حوزه ها و پوهنتونها و .... براي ترويج مذهب و مكتب خرافي خود و حتي برهم زدن تركيب جمعيتي شهر هاي بزرگي چون هرات و مزار و كابل و شهرك سازيها، به نفع شيعه، در حال فعاليت اند و در مجال سياسي بالاترين پست هاي دولتي را در اختيار گرفته از معاونيت رياست جمهوري تا وزارت خانه هاي كليدي دفاع و داخله و تحصيلات عالي و .... را در چنگال خود گرفته اند و از جانب ديگر طوري كه اخيرا مردم افغانستان مشاهده كردند از مسير مرز بين المللي با كانتينر سلاح و مواد منفجره و ديگر وسايل انسان كشي به افغانستان ميفرستند تا در نهايت بر ضد ملت مسلمان ما استفاده شده و فرزندان اين خاك به خون و آتش كشيده شوند!
پرداخت چنين رشوتهاي هنگفتي است كه چنين مسايل مهمي را توسط كساني كه مدعي اند از جانب مردم افغانستان براي اداره كشور خود برگزيده شده اند، مسكوت ميگذارد و اجازه ميدهد تا تمام دستان خارجي، هماهنگ براي ريشه كن كردن ارزشهاي ديني و فرهنگي اين سرزمين در كار شوند و ريشة اين ملت را از بيخ وبن بركنند.
اكنون معلوم شده است كه ملت ما در اين ميان تنهاي تنهاست! و بار سنگين مقاومت را ميبايست به تنهايي بر دو دوش كشد و مظلومانه چون هميشه بسوزد تا بسازد. ملت مومن افغانستان اكنون بايد فقط با شعار حسبناالله و نعم الوكيل، اين مبارزه و جهاد مقدس را به پيش ببرد و براي پيشبرد اين هدف والا چشم طمع برهمگان بر بندند و با توكل به الله لايزال و توحيد صف، اين موانع سنگين را به تنهاي از مسير حركت خود دور كند تا به هدف والاي خود دست پيدا كند.
بناء خوب است كه جريانهاي مقاومت اسلامي و ملي ، براي ايجاد وحدت صف در كنار هم قرار بگيرند و دوشادوش هم براي دفع اين خطر بزرگ جهاني تن به پيكاري سخت و عظيم بسپارند كه هرچند اشتراك در آن خيلي دشوار و توان فرساست اما هيچ افتخاري در دنيا نميتواند با آن همسري كند آري آزاد زيستن و باشرف زيستن، بهايي دارد كه هركس از عهده پرداخت آن بر نمي آيد به جز مومنان آزادة كه ميگويند ربناالله و سپس استقامت ميورزند!
ماجراي رسوايي اخير از اين قرار است كه از سالها به اين سو، هر ماهه دولت رافضي ايران مبلغ هنگفتي را به صورت نقد دالري، به شكل پنهاني ، در اختيار شخص كرزي قرار ميداده است و اخيرا اين ماجرا زماني افشا شد كه مسئول دفتر كرزي به اين جرم اعتراف كرده و سپس شخص كرزي نيز مسئوليت آن را به عهده گرفت ولي آن احمق فكر ميكرد با چالاكيهاي سياسي كه دارد ميتواند از زير بار اين رسوايي بزرگ در رفته و در حضور خبرنگاران كوشيد تا نشان دهد كه اين پول جزئي از كمكهاي كشور ايران بوده است كه به صورت رسمي براي دولت افغانستان هر ماهه پرداخت ميگرديد . اما حقيقت اين ماجرا به گونة ديگر بوده است، چرا كه اولا سفير ايران در افغانستان از اين موضوع ابراز بي اطلاعي نمود! و سپس مجلس شوراي ايران نيز از آن ابراز بيخبري كرد و دولت ايران را محكوم كرد كه چرا نماينده گان ملت در جريان پرداخت چنين مبالغ هنگفتي كه به صورت غير قانوني به دولت صليبي كرزي پرداخته ميشود قرار نداشته اند، در صورتي كه هر مساعدت قانوني بايد توسط اين نهاد مردمي در ايران قبلا به تصويب رسيده باشد!
به همه حال! از صورت اين واقعه چنين به دست مي آيد كه، ملت افغانستان در برهة كنوني براي مقابله با خطر صهيوني – صليبي در دنيا كاملا تنها مانده است و يگانه رژيمي هم كه تا به حال مدعي حمايت از ملت افغانستان باقي مانده بود اكنون نشان داده است كه خير، آنان نيز در پروسة سركوب مقاومت ملت رشيد افغانستان در برابر سپاه صليبي همچون گذشته ها، در كنار صليبيون قرار گرفته و در اين بين كار شان فقط و فقط به انتشار مذهب رفض و حمايت از فرقة ضالة رافضه در افغانستان خلاصه ميشود وبس!
حادثة اخير نشان دهنده چند نكتة مهم است :
اولا اين كه فهميده ميشود ملت افغانستان به چه مصيبت بزرگي در برهة فعلي گرفتار است و چگونه كساني را براي سرپرستي اين ملت در نظر گرفته اند كساني كه فقط و فقط در پي يافتن منافع شخصي خود بوده و از اين كه براي چه كسي نوكري و سرسپرده گي نمايند ابدا ابايي ندارند، و حتي از اين كه براي صد ارباب خوش رقصي نمايند، براي شان تفاوتي نميكند، آن چه براي اينان مهم است فقط پول است كه خداي اصلي آنهاست! بدين لحاظ مينگريم كه هم براي امريكا مزدوري ميكنند ، هم نوكري اروپا را براي خود افتخار ميدانند، هم دم دولت هاي بيغيرت عرب را بو ميكشند و هم خود را قربان و صدقة سر روافض ميسازند و اخيرا نيز عقد نوكري با دولت رافضي پاكستان را نيز بسته اند، اما در اين بين آن چه كه از مصايب بر سر ملت افغانستان مي آيد هرگز خمي به ابرو نمي آورند!
ثانيا، رژيم رافضي ايران نشان داده است كه با دادن اين پولها، براي خدا ماهي نميگيرد بلكه هدف آن از يك طرف تقويت جناح هاي رافضي مزدوري است كه در افغانستان براي شان لانه ساخته است، كساني مانند خليلي و مزاري و محسني و محقق و صد هاي رذيل ديگر ، كه هم اكنون در ساحات مختلف در زير حمايت مستقيم دولت ايران چنگالهاي خود را به جان ملت ما فرو برده اند و در مجالهاي سياسي و نظامي و اقتصادي و فرهنگي و ... بزرگترين امتيازات را نصيب خود و پيروان خويش كرده اند، چنان كه در مجال اقتصادي عمده ترين فعاليتهاي اقتصادي را به نفع راوفض و رژيم رافضي ايران در اين كشور صورت ميگيرد، و در مجال فرهنگي و مذهبي شب و روز با تاسيس، حسينيه ها و مهديه ها و مزارات امام زاده ها و مكاتب و رسانه ها و حوزه ها و پوهنتونها و .... براي ترويج مذهب و مكتب خرافي خود و حتي برهم زدن تركيب جمعيتي شهر هاي بزرگي چون هرات و مزار و كابل و شهرك سازيها، به نفع شيعه، در حال فعاليت اند و در مجال سياسي بالاترين پست هاي دولتي را در اختيار گرفته از معاونيت رياست جمهوري تا وزارت خانه هاي كليدي دفاع و داخله و تحصيلات عالي و .... را در چنگال خود گرفته اند و از جانب ديگر طوري كه اخيرا مردم افغانستان مشاهده كردند از مسير مرز بين المللي با كانتينر سلاح و مواد منفجره و ديگر وسايل انسان كشي به افغانستان ميفرستند تا در نهايت بر ضد ملت مسلمان ما استفاده شده و فرزندان اين خاك به خون و آتش كشيده شوند!
پرداخت چنين رشوتهاي هنگفتي است كه چنين مسايل مهمي را توسط كساني كه مدعي اند از جانب مردم افغانستان براي اداره كشور خود برگزيده شده اند، مسكوت ميگذارد و اجازه ميدهد تا تمام دستان خارجي، هماهنگ براي ريشه كن كردن ارزشهاي ديني و فرهنگي اين سرزمين در كار شوند و ريشة اين ملت را از بيخ وبن بركنند.
اكنون معلوم شده است كه ملت ما در اين ميان تنهاي تنهاست! و بار سنگين مقاومت را ميبايست به تنهايي بر دو دوش كشد و مظلومانه چون هميشه بسوزد تا بسازد. ملت مومن افغانستان اكنون بايد فقط با شعار حسبناالله و نعم الوكيل، اين مبارزه و جهاد مقدس را به پيش ببرد و براي پيشبرد اين هدف والا چشم طمع برهمگان بر بندند و با توكل به الله لايزال و توحيد صف، اين موانع سنگين را به تنهاي از مسير حركت خود دور كند تا به هدف والاي خود دست پيدا كند.
بناء خوب است كه جريانهاي مقاومت اسلامي و ملي ، براي ايجاد وحدت صف در كنار هم قرار بگيرند و دوشادوش هم براي دفع اين خطر بزرگ جهاني تن به پيكاري سخت و عظيم بسپارند كه هرچند اشتراك در آن خيلي دشوار و توان فرساست اما هيچ افتخاري در دنيا نميتواند با آن همسري كند آري آزاد زيستن و باشرف زيستن، بهايي دارد كه هركس از عهده پرداخت آن بر نمي آيد به جز مومنان آزادة كه ميگويند ربناالله و سپس استقامت ميورزند!